ذهنیت گله‌ای

Author picture

پول، محرک اصلی جهان امروز است و چرخ سرمایه‌داری با آن می‌چرخد. همچنین همان پول باعث می‌شود که ما دست‌به‌کارهای احساسی و غیرمنطقی بزنیم. اما شاید این تصمیم‌های ناعاقلانه کاملاً تقصیر ما نباشد؛ شاید ذهنیت گله‌ای و پیروی از دیگران، ذهنیتی غریزی و نهادینه در همه انسان‌ها باشد. مایکل پلت (به انگلیسی: Michael Platt)، عصب‌پژوه و استاد دانشگاه پنسیلوانیای ایالات‌متحده‌آمریکا، با انجام آزمایش‌هایی جالب بر روی میمون‌ها به بررسی علم ذهنیت گله‌ای پرداخته و بر مبنای این آزمایش‌ها در پی یافتن ارتباطی بین این رفتار و رفتار گله‌ای و دسته‌جمعی انسان‌ها رفته است. در این بخش از مطالب ویتارو، قصد داریم به ریشه علمی ذهنیت گله‌ای بپردازیم و ببینیم چه نکاتی را می‌توانیم از میمون‌ها در رابطه با بازارهای مالی بیاموزیم.

ذهنیت گله‌ای

میمون‌ها و پیروی از گله

مایکل در کودکی مجذوب میمون‌ها شده بود. همیشه به باغ‌وحش می‌رفت و ساعت‌ها مشغول تماشای میمون‌ها می‌شد. مایکل می‌گوید: «من به‌هیچ‌وجه نمی‌توانستم از آن‌ها دورباشم، زیرا این میمون‌ها خیلی شبیه ما بودند و من می‌توانستم بعضی از الگوهای رفتاری خودمان را در رفتارهای واکنشی میمون‌ها ببینم.» یافته‌های عصب‌پژوهی دنیای امروز و همچنین آزمایش‌های مایکل پلت، به ما نشان می‌دهند که میل به پیروی از گله، از «شبکه اجتماعی مغزی» ما نشات می‌گیرد.

شبکه اجتماعی مغزی به ما اجازه می‌دهد، دیگران را درک کرده و درباره احساس‌ها و تفکرهای آن‌ها استنتاج و نتیجه‌گیری نماییم. این استنتاج‌ها به ما کمک می‌کنند تا با مردم ارتباط بهتری برقرار کرده، تصمیم‌های بهتری بگیریم و جهان اجتماعی خود را هدایت کنیم. بعضی مواقع چیزهایی را از دیگران می‌آموزیم که برای ما مفید هستند. بعضی مواقع نیز، چیزهایی را از مردم یاد می‌گیریم که هیچ کمکی به ما نمی‌کنند. برای مثال اگر همه به آن سمت می‌روند، زیرا آب در آنجا وجود دارد، پس پیروی از گله تصمیمی کاملاً منطقی و متفکرانه است. اما آیا همیشه این کار صحیحی است؟

ذهنیت گله‌ای

خرید سهام شرکت الف، تنها به دلیل پیروی از غریزه ذهنیت گله‌ای و همرنگ جماعت شدن نمی‌تواند تصمیم عاقلانه، متفکرانه و خردمندانه‌ای باشد؛ زیرا ممکن است به دام حباب بازار بیفتیم و همه سرمایه‌مان را از دست بدهیم. مایکل پلت می‌گوید: «شما نمی‌توانید میمون‌ها را به بازار سهام آمریکا در وال‌استریت (به انگلیسی: Wall Street) ببرید و از آن‌ها بخواهید مشغول خریدوفروش سهام شوند. این کار بسیار مضحک است. اما ما می‌توانیم به‌مرورزمان آن‌ها را طوری تمرین بدهیم که به رنگ‌های مختلف نمادین پاسخ بدهند. برای مثال رنگ آبی به معنای خرید، رنگ قرمز به معنای فروش و رنگ سبز به معنای نگه‌داری سهام باشد.»

یافته‌های پلت به ما نشان می‌دهند که در این بازار شبیه‌سازی‌شده، میمون‌ها در تصمیم‌های خود به رفتار دیگر اعضای گله نگاه می‌کنند. یعنی آن‌ها با ذهنیت گله‌ای که دارند، به‌صورت دست جمعی به خرید سهام روی می‌آورند و بعد از گرفتار شدن در حباب بازار، بازهم به‌صورت دسته‌جمعی سهامشان را به فروش می‌رسانند. این رفتار بسیار شبیه به رفتار انسان‌ها در بازارهای مالی است؛ زیرا گروه مایکل پلت دقیقاً همین شبیه‌سازی را با گروهی از انسان‌ها انجام داد و دقیقاً به همین نتیجه هم رسید.

ذهنیت گله‌ای

شباهت رفتار میمون‌ها با انسان‌ها

مایکل پلت اظهار می‌کند: «یافته‌های ما بسیار جالب بود زیرا این رفتارهایی که ما در مردم می‌بینیم، پیامدهای عظیمی دارند و به ما ثابت می‌کنند منشأ ذهنیت گله‌ای به بیش از 25 میلیون سال قبل (با توجه به نظریه ضدونقیض داروین) بازمی‌گردند.» با این توصیف‌ها چطور می‌توانیم در برابر غریزه قدرتمند ذهنیت گله‌ای مقاومت کنیم؟

توانایی همکاری با مردم به‌منظور یادگیری از آن‌ها، عنصر اصلی ابزار تطبیق‌پذیری انسان است و در این موضوع هیچ‌ شکی وارد نیست. اگر موضوع ذهنیت گله‌ای وجود نداشت، بشریت هرگز نمی‌توانست به تمدن و پیشرفت برسد. برای اینکه واقعاً درک کنیم به چه اندازه ما به انطباق با دیگران و همرنگ‌ جماعت شدن گرایش داریم، باید به آزمایشی که سالومون اَش (به انگلیسی: Solomon Asch) در دهه 50 میلادی توسعه داد، نگاهی بیندازیم.

ذهنیت گله‌ای

فرضیه‌ ساده بود. شرکت‌کنندگان به یک سری از خطوط می‌نگریستند و باید تعیین می‌کردند که کدام‌یک از خطوط صفحه سمت راست، با خطوط صفحه سمت چپ هماهنگی دارد و به یک اندازه است. در این آزمایش، به 4 نفر از 5 شرکت‌کننده، به‌جز شرکت‌کننده شماره 2، دستور داده شد که از عمد پاسخ اشتباه بدهند. یعنی 4 نفر از این 5 نفر بازیگر خود محقق‌ بودند.

خطوط سری اول به شرکت‌کنندگان نمایش داده شد. در بار اول هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و شرکت‌کننده شماره 2 برخلاف پاسخ‌های اشتباه و عمدی دیگران – که همگی گزینه A را برگزیده بودند – گزینه صحیح را (گزینه B) انتخاب کرد.

ذهنیت گله‌ای

اما با نمایش خطوط سری دوم، اتفاقات جالبی افتاد. گزینه صحیح در خطوط سری دوم، به‌صورت کاملاً مشخصی گزینه C بود، اما به دلیل تأثیر زیادی که گروه بر شرکت‌کننده شماره 2 گذاشته بود، باعث شد این شرکت‌کننده به چشم‌های خودش شک کند و همگام با گروه، گزینه نادرست A را انتخاب کند.

ذهنیت گله‌ای

راه حل

همه ما رفتارهای مشابه زیادی را در دنیای واقعی مشاهده کرده‌ایم. کافیست به رفتارمان در هنگام خرید خودرو، سرمایه‌گذاری، خرید پوشاک، انتخاب برند گوشی هوشمند و حتی خریدهای جزئی در سوپرمارکت دقت کنیم تا ببینیم که تا چه مقدار ذهنیت گله‌ای بر تمام نقاط زندگی‌مان نفوذ یافته است. این ذهنیت حتی در علایق و سلایق ما نیز رخنه کرده؛ زیرا ما تنها به دلیل «ترند بودن» یک موضوع و پیروی از دیگران، موسیقی، فیلم، حرفه، سرگرمی و حتی طرز تفکرمان را هم به تقلید از دیگران برمی‌گزینیم.

همه این‌ها به غریزه ذهنیت گله‌ای ما بازمی‌گردد. وقتی می‌بینیم جمعیت یک رفتار مشخصی را در پیش‌ می‌گیرد، غریزه قدرتمندمان گرایش به تقلید دارد. مایکل پلت یکی از دلایل وجود این غریزه را تنبلی انسان می‌داند: «ما به‌طور طبیعی به رفتار و حرکات دیگران حساس هستیم، زیرا آن‌ها اطلاعات سودمندی را برایمان به‌صورت آماده و تحلیل‌شده فراهم می‌آورند و ما را از یادگیری و تحلیل آن اطلاعات نجات می‌دهند. وظیفه شبکه اجتماعی مغزی ما این است که ما را به یکدیگر متصل کند و این کار را هم به‌خوبی انجام می‌دهد.»

ذهنیت گله‌ای

حال ما با این غریزه‌ای که همیشه سودمند و مفید نیست چه کنیم؟ چطور می‌توانیم از این سد محکم بگذریم؟ مایکل پلت در این رابطه توضیح می‌دهد: «روش کارکرد مغز ما در هنگام تصمیم‌گیری به این صورت است که همیشه و به‌صورت تکراری در تلاش باشد تا شواهد و مدارکی برای رسیدن به یک تصمیم‌گیری منطقی جمع‌آوری کند. حال شما هرچه شواهد و مدارک بیشتری جمع‌آوری کنید، احتمال صحیح بودن تصمیمتان نیز بیشتر خواهد شد.»

او ادامه می‌دهد : «… بنابراین در رابطه با موضوع بازارهای مالی و حباب بازار، بهتر است مردم را به آرامش دعوت کنیم تا آن‌ها بتوانند با جمع‌آوری مدارک بیشتر به تصمیم درست‌تری برسند و پس‌ازآن احساس بهتری نسبت خود داشته باشند.» مایکل در مورد منطقی بودن یا غیرمنطقی بودن رفتارهای مردم در بازارهای مالی توضیح می‌دهد: «رفتارهایی که ما در بازار سهام (بورس) می‌بینیم، ریشه در بنیاد ما دارند. این‌طور نیست که این رفتارها ازنظر روانشناسی غیرمنطقی باشند. این رفتارها بیش از 25 میلیون سال است که در ما ریشه دوانده‌ و نهادینه‌شده‌اند.»

ذهنیت گله‌ای

راه‌حل پیشنهادی ما، دست‌یابی به تفکر نقادانه است. شخصی که به توانایی تفکر نقادانه دست پیداکرده، از هیچ مسئله‌ای به‌سادگی عبور نمی‌کند و همه‌چیز را با دقت پرسشگری می‌نماید. تفکر نقادانه به ما اجازه نمی‌دهد که تنها به دلیل پیروی از مد روز، پوشاک خود را انتخاب کنیم، سلایقمان را بر اساس ذهنیت گله‌ای و همرنگ جماعت شدن برگزینیم و یا چون فلان مرجع خود را برگزیده و برتر از دیگران می‌داند، عقل، هوش و منطقمان را کنار گذاشته و بی‌چون‌وچرا به حرف‌های آن مرجع – که می‌تواند حتی یک سلبریتی نیز باشد – گوش فرا دهیم.

بنابراین رسیدن به توانایی تفکر نقادانه باید در دستور کار هر انسانی که می‌خواهد قله‌های پیشرفت، موفقیت و کمال را فتح کند، قرار گیرد. اگر هر انسانی برای هر رفتارش تنها 5 ثانیه تفکر کند، جهان با سرعت نور به سمت کمال حرکت خواهد کرد. البته تفکر نقادانه نباید به شک‌گرایی و وسواس بیانجامد که این موضوع بسیار خطرناک‌تر از پیروی کورکورانه و ذهنیت گله‌ای محض است. با این توصیفات، نظر تو در مورد ذهنیت گله‌ای چیست؟ آیا این غریزه، غریزه مثبتی است؟ چه راه‌هایی برای کنترل این غریزه وجود دارد؟ دیدگاهت را در بخش نظرات همین پست یا در شبکه‌های اجتماعی ما به آدرس @vitaroir ارسال کن و آن را با دوستانت به اشتراک بگذار. نظرات و سؤالاتی که برای ما ارسال می‌کنی محرک ما برای ادامه کار است. وقتی نظراتت را می‌خوانیم بسیار خوشحال می‌شویم. این بازخوردها مایه دلگرمی ماست و انگیزهٔ ما را برای رسیدن به هدفمان دوچندان می‌کند.

متشکریم که با ما همراه بودی، تا بعد.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کن!
[کل: 10 میانگین: 4.5]

ویتارو در شبکه‌های اجتماعی

من به دنبال آزادی مطلق هستم:

محبوب‌ترین‌ها

آخرین‌ها

پیشنهاد سردبیر

سیاست

دیدگاهتان را بنویسید