چطور حوثی‌های یمن به تهدیدی برای جهان تبدیل شدند؟

Author picture

نزاع انسان را وادار به گرفتن تصمیمات سخت می‌کند. از اواسط آذرماه، حوثی‌های یمن یکی از استراتژیک‌ترین آبراه‌های تجارت بین‌الملل را خفه کرده‌اند، شناورها پهلوگرفته‌اند، موشک‌ها شلیک‌شده‌اند و پهبادها به پرواز درآمده‌اند. درعین‌حال، ناوهای جهان – که شامل نیروی دریایی ایالات‌متحده نیز می‌شود – تاکنون عصابه‌دست، محافظه‌کارانه و بسیار کند دست به واکنش زده‌اند. درنتیجه، تجارت دریایی جهانی به‌شدت مختل گشته و عظیم‌ترین کمپانی‌های کشتیرانی را وادار نموده تا از حمل‌ونقل کانتینرها و محموله‌ها در دریای سرخ و کانال سوئز خودداری کنند. نیروی دریایی آمریکا، ناوگروه ضربتی (به انگلیسی: Carrier Strike Group) مستقر در خلیج همیشه پارس را به خلیج عدن حرکت داده است. در همین زمان، ائتلاف جدیدی متشکل از ده کشور، گروه ضربت دریایی برای محافظت از دریا تشکیل‌شده، اما آمریکایی‌ها هیچ علاقه‌ای به گرفتار شدن در گرداب نیابتی یمن ندارند. بدتر از آن، قدرت‌های همسایه‌، منافع متناقضی را دنبال می‌کنند. اقتصاد مصر زجر می‌کشد، جمهوری اسلامی به دنبال یافتن اهرم جدیدی است، عربستان سعودی قرارداد آتش‌بسی با حوثی‌های یمن دارد، چین برای نازک‌تر شدن خطوط نیروی دریایی آمریکا له‌له می‌زند و امارات خواهان تشدید تنش‌ها بدون کثیف کردن دستانش است. به‌طورکلی، دریای سرخ محل تلاقی جغرافیا، اقتصاد، فنّاوری و ژئوپلیتیک است. در حال حاضر حوثی‌های یمن رسماً اعلام کردند که ناوهای آمریکایی اهداف مشروعشان خواهد بود اما همه می‌دانند که سیخونک زدن به لانه زنبور عواقب خوشی نخواهد داشت. آخرین کاری که یک انسان عاقل انجام می‌دهد، تهدید کردن آتش با بستنی است.

حوثی‌های یمن

پیش‌زمینه

برای شکوفا ماندن اقتصاد جهان، تجارت باید بی‌وقفه در جریان باشد. حدود 80 درصد از تجارت بین‌الملل از اقیانوس‌ها می‌گذارد و کشتی‌ها باید با بیشترین سرعت و کمترین هزینه ممکن به حرکت درآیند. اما بزرگ‌ترین مانع آن‌ها، آسیب‌پذیری‌شان در هنگام عبور از باریکه‌هاست. دریای سرخ، یکی از همان‌ باریکه‌ها تلقی می‌گردد. دو گلوگاه مهم این منطقه را تعریف می‌کنند؛ نخست کانال سوئز در شمال و دوم تنگه باب‌المندب در جنوب. حدود 12 درصد از کل تجارت جهان و 20 درصد از حجم حمل‌ونقل دریایی بین‌المللی از این مسیر می‌گذرد. به‌علاوه، 10 درصد از نفت دریایی و 8 درصد از گاز طبیعی مایع نیز از همین مسیر حمل می‌شوند. اما اکنون حوثی‌های یمن نیز با بهره‌گیری از تسلیحاتی موشکی، پهبادی و قایق‌های تندرو جریان فوق را متوقف نمودند.

در باریک‌ترین نقطه، تنگه باب‌المندب تنها 29 کیلومتر عرض دارد و این دقیقاً نقطه‌ای است که غارت‌ها رخ‌داده‌اند. در زمان نگارش این نوشته، حوثی‌ها حداقل 12 شناور تجاری از ده‌ها کشور مختلف را مورد هدف بیش از 100 موشک و پهباد قراردادند. حوثی‌های یمن که توسط ایران پشتیبانی می‌شوند، اعلام نمودند که این حملات جهت همدردی با فلسطینیان صورت گرفته است. اما از طرف دیگر، تجارت دریایی یک اهرم ژئوپلیتیک برای ایران است تا بتواند آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها را تحت‌فشار قرار دهد. برای درک بهتر موضوع، بد نیست به گروه نیابتی دیگر حاکمیت، یعنی حزب‌الله لبنان، سر بزنیم.

در یادداشت پیشین به حجم تسلیحاتی این گروه (بیش از 130 هزار راکت و موشک) اشاره کردیم و گفتیم که خالی کردن انبار تسلیحاتی حزب‌الله بر سر اسرائیل، به معنای شکسته شدن تابو و بمباران شدن شهرهای کشورمان خواهد بود. بنابراین جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته که از روش دیگری به غرب فشار بیاورد. دریای سرخ، مکانی است که ایرانی‌ها در سال‌های اخیر، تسلط، قدرت و نفوذ قابل‌توجهی در آن کسب کرده‌اند. فارغ از این مانور استراتژیک -که بیانگر بازی شطرنج ژئوپلیتیکی منطقه است – حملات حوثی‌ها بزرگ‌ترین توهین به آزادی ناوبری خواهد بود و اثبات می‌کند که گروه یمنی در تلاش برای تسلیم کردن قدرت‌های اقتصادی به تجدید‌نظر در مورد جزئیات زنجیره تأمین جهانی است.

حوثی‌های یمن

چالش‌‌ها

در واکنش به انسداد بحری، چهار کمپانی از پنج کمپانی بزرگ حمل‌ونقل دریایی (مارسک دانمارک، سی‌ام‌اِی سی‌جی‌اِم فرانسه، هاپنگ لوید آلمان و اِم‌اِس‌سی سوییس)، به‌کل عبور و مرور از دریای سرخ را متوقف کردند. درمجموع، این چهار کمپانی بیش از 50 درصد ظرفیت حمل‌ونقل دریایی جهانی را در اختیاردارند. کمپانی چندملیتی بریتیش پترولیوم نیز اعلام کرد که حتی نزدیک دریای سرخ هم نخواهد شد. اگر دیگر بازیگران انرژی نیز وارد بازی شوند، سیستم عرضه نفت و گاز در بد مخمصه‌ای گیر خواهد افتاد. مسیر تجاری بین آسیا و اروپا در حال یادآوری خاطرات نه‌چندان خوشایند قرون پیش از بازگشایی کانال سوئز است. با بسته ماندن دریای سرخ، کشتی‌ها مجبورند حدود 7400 کیلومتر بیشتر بپیمایند و تا 14 روز بیشتر در آب بمانند و میلیون‌ها دلار ضرر و زیان برای سوخت، بیمه و دیگر هزینه‌های جانبی بدهند.

از زمان آغاز بحران، نیروی دریایی ایالات‌متحده، ناو هواپیمابر دوآیت دی آیزنهاور و دوستانش را به خلیج عدن منتقل کرده است. حال واشنگتن آرمادای بین‌المللی جمع‌آوری نموده تا خیال کمپانی‌های حمل‌ونقل دریایی را راحت و با انسداد حوثی‌های یمن مقابله کرده باشد. مسئله اینجاست که تعهد جهانی شکننده است. بریتانیا مشکلی با قرض دادن ناوهایش ندارد اما ایتالیا، اسپانیا و فرانسه از این کار سرباز زدند. مصر، عربستان سعودی و امارات نیز مشخصاً غایب هستند. چین هم که شناورهای جنگی‌اش در پایگاه جیبوتی از قبل حضور داشتند، تاکنون از ورود به ائتلاف آمریکایی بی‌اعتنایی کرده است. درنتیجه نمی‌توان نام چیزی که باقی‌مانده را گروه ضربت گذاشت.

هر سمتی، دلایل خودش را برای رد پیشنهاد آمریکایی‌ها دارد. یکی از مهم‌ترین دلایل، هزینه است. ناوهای غربی به‌هیچ‌وجه برای دفع تهدیداتی شبیه به حوثی‌های یمن طراحی نشده‌اند. نیروی دریایی غرب از تجهیزات بسیار گران برای مقابله با پهبادهای ارزان بهره می‌برد. فرانسوی‌ها اخیراً یک موشک زمین به هوای یک‌میلیون دلاری اَستر 15 (به انگلیسی: Aster-15) برای سرنگونی شاهد 136 حدوداً 20 هزار دلاری شلیک کردند. به‌هیچ‌وجه نمی‌توان گفت این روش پایداری برای مبارزه است. زمانی که یک موشک میلیون دلاری برای کشتن پهباد اقتصادی روانه می‌کنی، در واقع آن پهباد عمل کشتن را انجام می‌دهد و نه موشک. از سمت دیگر، آسیب دیدن کشتی تجاری نیز همان هزینه میلیون دلاری را بر دست غربی‌ها می‌گذارد. بنابراین ملاحظاتی از همه زاویه‌ها باید در نظر گرفته شود. همین موضوع، فضای نبرد موجود را بسیار پیچیده کرده است.

حوثی‌های یمن

ایالات‌متحده اعلام کرده که محافظان امنیتی در دریای سرخ را دو برابر نموده و همه کشتی‌ها در منطقه را اسکورت خواهد کرد. اما این هنوز به‌اندازه کافی برای کمپانی‌های تجاری کافی و دلگرم‌کننده نیست. اسکورت شناورها در یک باریکه مشکلات لجستیکی و صدالبته، خطرات زیادی را به همراه خواهد داشت. دلیل آن است که اجماع کشتی‌ها در یک کاروان و در یک آرایش فشرده، آن‌ها را به هدف آسان‌تری برای حوثی‌های یمن تبدیل می‌کند. انبار تسلیحاتی بالستیک ضد کشتی یمن، باوجود کمیت نسبتاً پایین، از کیفیت بالا و قیمت ارزانی برخوردار است. برخی از این موشک‌ها مانند بورکان-2 توانایی هدف‌گیری شناورهایی را تا 1400 کیلومتر دورتر از مبدأ دارا هستند. این موشک‌ها در ارتفاع بالاتر و سرعت بیشتری نسبت به موشک‌های کروز پرواز می‌کنند، به همین دلیل چنین آرایشی شناورها را همچون گوسفندانی دست‌وپابسته به گرگ‌های یمنی تحویل می‌دهد.

به‌علاوه، صنعت حمل‌ونقل دریایی، هنوز نتوانسته از پس مشکلات لجستیکی باقی‌مانده از دوران کرونا بربیاید. پس‌ازاین جریانات، میانگین هزینه بیمه از 0.07 درصد ارزش کشتی به 0.7 درصد افزایش پیداکرده است. یعنی افزایش 10 برابری تنها در یک ماه! این نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که تانکرهای نفتی معمولاً صدها میلیون دلار ارزش‌دارند و هزینه شدید بیمه می‌تواند هر کمپانی را از تجارت در این منطقه به‌کل منصرف نماید. برای مثال یک تانکر با بار 130 میلیون دلاری، باید 910 هزار دلار پول برای بیمه کنار بگذارد. درحالی‌که درگذشته فقط 91 هزار دلار هزینه داشت. این‌یک جهش وحشتناکی است که حوثی‌های یمن مسببش هستند. با همه این‌ها، غول‌های حمل‌ونقل دریایی با خود فکر می‌کنند، سواحل جنوبی آفریقا، حتی باوجود طولانی‌تر بودنشان، مسیرهای به‌صرفه‌تری خواهند بود.

برای ارائه تضمین به غول‌های تجاری دریا و بازیابی امنیت دریایی، ایالات‌متحده خواستار افزایش عملیات نظامی علیه حوثی‌های یمن در خود سرزمین اصلی شده‌ است. اگرچه این امر شدنی است، اما هزینه‌هایی هم در پی خواهد داشت که یکی از آن‌ها، فدا کردن نفوذ دریایی آمریکایی‌ها در دیگر مناطق است. چین و خصوصاً روسیه با خوشحالی فراوان در انتظار گشوده شدن نزاع خواهند ماند.

حوثی‌های یمن

دهکده جهانی

برای آگاهی بیشتر، نگاهی به خود بازیگر اصلی بحران می‌اندازیم. حوثی‌های یمن اقلیتی شیعه هستند که در ابتدا به‌عنوان یک گروه شورشی علیه دولت فدرالی وقت یمن در دهه 1990 تشکیل شدند. اما در اعتراضات بهار عربی 2012، دولت یمن سقوط کرد و پس‌ازآن تجهیزات، تسلیحات و سرمایه‌های فراوانی را از جمهوری اسلامی ایران دریافت کردند و به نرمی جهت تحکیم قدرت نوظهور خود قدم برداشتند. باوجود تصرف پایتخت یمن در سال 2014، این گروه توسط کشورهای بین‌المللی به‌عنوان دولت قانونی به رسمیت شناخته نشد. درهرصورت، حوثی‌های یمن حدود 70 درصد جمعیت و یک‌سوم قلمرو کشورش را تحت تسلط خود گرفته است. درگذشته، اکثریت اعضای انجمن بین‌المللی اهمیت چندانی به نزاع یمن ندادند و حال همان نزاع در دهکده جهانی، پای همه‌شان را در این قضیه گیر انداخته است.

اکنون به نظر می‌رسد دولت ورشکسته مصر بیشترین درد را از بار اقتصادی سنگینی که بر دوشش گذاشته‌شده حس خواهد کرد زیرا ممکن است همه 10 میلیارد دلاری که سالانه به‌عنوان کارمزد دریافت می‌کند، ناگهان دود شده و به هوا رود. چنین امری قطعاً ثبات اقتصادی مصر را از بین خواهد برد و شاید به ثبات سیاسی‌اش هم ضربه سنگینی بزند. در شرق مصر، عربستان سعودی کشور ویژه‌ای است که خود را از کل بحران حوثی‌های یمن جدا نموده است. سعودی‌ها از سال 2015 مشغول قتل‌عام یمنی‌ها بوده‌اند، اما از زمانی که تسلیحات همسایه جنوبی‌شان پرسروصداتر، ترسناک‌تر و قدرتمندتر گشت، خاندان آل سعود اجباراً از جنگ دست کشید. ذکر این نکته ضروری است که سیاست خارجه سعودی به‌شدت فردگراست و آن‌ها هنوز از نحوه پاسخ آمریکا به بارش حملات یمن در تأسیسات نفتی‌شان دلخورند. بن سلمان نیز عزم خود را جزم کرده که خود و کشورش را به‌کل از فضای جنگی یمن، از طریق صلح و گفتگو جدا نماید. پس به نظر می‌رسد سعودی‌ها این بار قصد دارند، تنها نظاره‌گر ماجرا باشند.

در سمت دیگر شبه‌جزیره، امارات متحده عربی، فرقه دیگری را در نزاع یمن حمایت می‌کنند. ازآنجایی‌که حوثی‌های یمن در فاصله‌ای امن و دور از سرزمینشان مستقرشده‌اند، اماراتی‌ها حاضرند برای یمن و پتانسیل‌هایش بجنگند؛ منتها علاقه‌ای به انجام دادن قسمت جنگیدن ندارند. در عوض، مأمورهای اماراتی مشغول لابی کردن در واشنگتن برای نشان دادن چراغ سبز به آمریکا برای حمله به تأسیسات و پایگاه‌های حوثی‌های یمن هستند.

حوثی‌های یمن

عموماً، تجارت دریایی جهانی، شبکه‌ای پیچیده است. بحران ایجادشده توسط حوثی‌های یمن زمانی اتفاق افتاد که به‌تازگی اقتصاد اروپا از نفت و گاز روسیه گذر نموده و وابستگی بیشتری به واردات انرژی از طریق دریا پیداکرده؛ که ریشه بیشتر آن غرب آسیا و محل عبورش، دریای سرخ است.

بنابراین، هرچه انسداد حوثی‌‌ها بیشتر به درازا بیانجامد، عواقبش برای اروپایی‌ها و تعهدشان به اوکراین نیز بیشتر خواهد شد. تا به اینجای کار، گروه ضربت دریایی آمریکا نتوانسته انگیزه حوثی‌‌های یمن را از ادامه انسداد بگیرد. اتفاقاً، به نظر می‌رسد آن‌ها احساس قدرت هم کرده باشند زیرا اکنون به بازیگری مهم در عرصه ژئوپلیتیک در سطح بین‌الملل تبدیل‌شده‌اند. بنابراین حوثی‌ها تا حد امکان و تا زمانی که عواقب سنگینی برایشان نداشته باشد، به کارشان ادامه خواهند داد.

ایرانی‌ها و حوثی‌های یمن هر دو به‌خوبی می‌دانند که آمریکا هیچ علاقه‌ای به وارد شدن در یک درگیری نیابتی با آن‌ها ندارد. از آن گذشته، ساختار گروه شیعی یمن، کاملاً نامتمرکز است و هیچ هدف یا دارایی واحدی برای ترور یا نابودی وجود ندارد. درنتیجه جنگ با آن‌ها به یک مرداب بی‌انتها تبدیل خواهد شد و این چیزی است که آمریکایی‌ها در این زمان و در این مکان تمایلی به آن نشان نمی‌دهند. می‌توان گفت که شاید روسیه و حتی کمپانی‌های چینی اهداف مهم‌تری برای ایالات‌متحده باشند.

حوثی‌های یمن

اما در جنگ همه‌چیز امکان‌پذیر است. اگر یکی از حملات حوثی‌های یمن به تلفات جانی آمریکایی‌ها ختم شود، کل نزاع زیرورو خواهد شد. دستگاه فکری آمریکا مجبور خواهد بود رویکردهای سنگین انتقامی را در پیش بگیرد و با عواقب دمدمی و غیرقابل‌پیش‌بینی‌اش هم کنار بیاید؛ اگر بتواند کنار بیاید. گزینه دیگر، نپرداختن به این مشکل و آزاد گذاشتن دست یمنی‌ها برای فلج کردن اقتصاد دنیاست. کلید این بحران، ایران خواهد بود و قطعاً همیشه بوده است زیرا تسلیحات، سرمایه و حتی تاکتیک حوثی‌های یمن منشأ ایرانی دارند. آن‌ها وفادارترین گروه نیابتی جمهوری اسلامی و آرمانش هستند. این موضوع از این واضح‌تر نمی‌شود که شعار رسمی‌شان «مرگ‌ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» است. گرچه نباید فراموش کنیم که مسئله همیشگی وفاداری به آرمان، خیانت همان آرمان به پیروانش خواهد بود.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کن!
[کل: 3 میانگین: 3.3]

ویتارو در شبکه‌های اجتماعی

من به دنبال آزادی مطلق هستم:

محبوب‌ترین‌ها

آخرین‌ها

پیشنهاد سردبیر

سیاست

این پست دارای یک نظر است

دیدگاهتان را بنویسید