پس از تصمیم مسکو بر توقف عرضه گاز طبیعی به بلغارستان و لهستان، رقابت بر سر یافتن جایگزین انرژی روسیه شتاب بیشتری بر خود گرفته است. چنین اتفاقی قطعاً زنگ خطر را برای اروپاییان به صدا درآورده است. اتحادیه اروپا حدود 40 درصد از گاز موردنیازش را از روسیه تأمین میکند. با شدت گرفتن درگیریها در اوکراین، این اتحادیه تصمیم گرفت که تا انتهای سال 2022 میلادی، دوسوم از قراردادهای گازیاش با روسیه را بهطور کامل منحل کند. اروپاییها با این تصمیم قصد داشتند خودکفا شوند، اما از آنطرف ایالاتمتحدهآمریکا با فرصتطلبی وارد بازی شد و به آنها قول داد، گاز طبیعی مایع (به انگلیسی: Liquified Natural Gas و بهاختصار: LNG) موردنیازشان را تأمین کند. اما چنین حرکتی از سمت تولیدکنندگان گاز آمریکا، باعث ضربه زدن به نیاز داخل و بالا رفتن قیمتها در خود کشورشد. حال در این بخش قصد داریم، علت تأثیر جنگ روسیه بر تولیدکنندگان گاز آمریکا را بیان کنیم و دریابیم، کمپانیهای تولیدکننده چه برنامهای برای حل این مشکل ارائه دادند.
مشکل جدید؟
مخازن و انبارهای گاز طبیعی آمریکا، حتی پیش از تجاوز روسیه به خاک اوکراین نیز، بنا به دلایل مختلفی در وضعیت مناسبی قرار نداشتند. برای مثال رخدادهای طبیعی مانند سرمای شدید در تگزاس، عامل اصلی فلج شدن نیروگاههای برقی و تخلیه شدن انباشت انرژی جهانی بود. یا در همین پاندمی کرونا، تولیدکنندگان گاز آمریکا برای حل بحرانهای مربوط به انرژی و تأمین نیاز داخل، در عوض ساخت سکوهای گازی بسیار گران و هزینهبر جدید، به همان متههای قدیمی بسنده کردند. این استراتژی باعث شد که ازنظر مالی بتوانند تا حدودی خود را سرپا نگهدارند، اما از آنطرف پتانسیل سودسازیشان در سال جدید میلادی (به دلیل افزایش تقاضا برای سوخت فسیلی) نیز کاهش یافت.
سپس عملیات ویژه روسیه علیه اوکراین (!) آغاز شد. در این زمان، تولیدکنندگان گاز آمریکا به اروپا دستور دادند که اتکایش به انرژی روسیه را کاهش دهد. بایدن نیز در بیانیهای اعلام کرد که با افزایش فشارهای اقتصادی علیه پوتین، قصد حمایت از متحدانش را دارد. چنین بیانیهای زمانی اعلام شد که ذخایر گازی خود آمریکا، 17 درصد پایینتر از میانگین 5 ساله خود قرار داشت. باوجود منابع رو به کاهش انرژی، ایالاتمتحده قراردادی برای ارسال سالانه 50 میلیارد مترمکعب گاز مایع به اروپا (حداقل تا سال 2030 میلادی) بسته است. چنین قراردادی بااینکه برای آمریکا سنگین است، اما بازهم حدود یکسوم گازی است که اروپا از روسیه وارد میکرد.
محدودیت آمریکا
بااینکه از زمان آغاز جنگ، آمریکا به بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع به اروپا تبدیلشده است، اما برای توان صادراتی آمریکا محدودیتهایی هم وجود دارد. صادرات گاز مایع برای تولیدکنندگان گاز آمریکا، وظیفه چندان آسانی نیست. درواقع، اصلاً هم آسان نیست. علتش این است که انتقال گاز مایع بسیار دشوارتر و پیچیدهتر از سوختهای فسیلی دیگر مانند نفت و زغالسنگ است. پس از استخراج گاز از زمین، به خطوط گازی فرستاده و ازآنجا به نیروگاهی که شبیه به یک یخچال بسیار عظیم است، منتقل میشود. سپس بعد از تبدیلشدن به مایع، به دیگر کشورها صادر خواهند شد.
ابر یخچالهایی که گاز را به مایع تبدیل میکنند، سازههای چند میلیارد دلاری هستند و سازههای از پیشساخته شده موجود در آمریکا، با نهایت ظرفیت در حال فعالیت هستند. همچنین علاوه بر هزینه بالا، ساخت این یخچالهای بزرگ، به چندین سال زمان نیاز دارد. نزدیکترین زمانی که آمریکا میتواند گاز مایع اضافی به اروپا صادر کند، قطعاً زودتر از 2025 یا 2026 نخواهد بود. دولت آمریکا برای ساخت 13 ابر یخچال جدید چراغ سبز نشان داده است؛ اما بیشتر تولیدکنندگان گاز آمریکا به علت مشکلات مالی و عدم وجود تأمینکننده مالی قدرتمند، هنوز ساختوساز را آغاز نکردهاند. از آنطرف، کمپانیهایی که مشکل مالی ندارند، نگران سود بلندمدتشان هستند.
استعمار نوین
اتفاق مشابهی در دهه 1970 میلادی و در کشور اندونزی رخداده بود. در این دهه، ژاپنیها به اندونزی آمدند تا در ساخت نیروگاههای انرژی سرمایهگذاری کنند. در این پروژه، هم سرمایهگذاران، هم بانکها و هم مهندسان همگی ژاپنی بودند. درازای این کار، اندونزی باید کارگر بسیار ارزان در اختیار ژاپنیها میگذاشت و گاز فرآوری شده با تخفیف بسیار بالا به آنها هدیه میکرد. حال پس از 40 سال، اندونزی نهتنها صادرکننده گاز مایع نیست، بلکه از تولید نیاز داخل نیز بسیار عاجز است. اکنون کشورهایی مانند چین نیز از استعمار نوین بهره میبرند و با بستن قراردادهای طولانیمدت 25 ساله، همه منابع کشور مستعمره را تخلیه میکنند.
کشورهایی که ازنظر نظامی و یا اقتصادی در موضع ضعف قرار دارند، چارهای جز رو آوردن به ملتشان ندارند. اگر کشوری توانایی رقابت اقتصادی یا نظامی با ابرقدرتها را ندارد، باید به پشتوانه مردمش از استقلال و تمامیت ارضی کشور دفاع نماید و پوزه غولهای استعمارگر نوین را به خاک بمالد. اما اگر کشوری مردم را از عرصه حکومت کنار بگذارد، ملتش را در فقر اقتصادی نگه دارد و نخبهها را فراری دهد، هیچ چارهای جز تسلیم شدن در برابر خواست و اراده ابرقدرتها نخواهد داشت و سرانجام چنین مدیریتهایی، چیزی جز سقوط دردناک نخواهد بود.
تولیدکنندگان گاز آمریکا به اطمینان تجاری نیاز دارند؛ این اطمینان که قطعاً تقاضای بالایی برای گاز طبیعی در بلندمدت وجود خواهد داشت. در چنین پروژههایی حداقل قراردادهای 20 ساله بسته میشود؛ زیرا ممکن است حتی به 7 سال زمان برای بازدهی نیاز داشته باشد. اما در کوتاهمدت، در درگیری بین کمپانیهای خصوصی و دولتها، تنها مصرفکنندگان (که مردم باشند) آسیب خواهند دید. آمریکا در حال حاضر به بزرگترین صادرکننده گاز جهان تبدیلشده است. چنین امری درنهایت به نفع کشور آمریکاست، اما وقتی سود بالاتر از همهچیز قرار گیرد، دراینبین مردم قربانی طمع بیشتر عدهای قلیل خواهند شد و تورم سقفهای جدیدی را خواهد شکست.