چرا کمپانی‌ها از قلب تولید دنیا خارج می‌شوند؟

Author picture

چین به قلب تولید دنیا معروف است. رشد صنعت تولید چین در اواخر 1970 میلادی و با سلطنت دلار و نئولیبرالیسم (به انگلیسی: Neo Liberalism) آغاز شد. در این دهه، کشورهای بلوک غربی بیشتر به سمت اقتصاد خدماتی رفته بودند و با مشکل دستمزد کارگر دست‌وپنجه نرم می‌کردند. به‌علاوه، سطح رفاه مردم نیز در آن زمان افزایش‌یافته بود. همه این عوامل دست‌به‌دست هم دادند تا هزینه تولید بالا رود. در این زمان بود که سرمایه‌گذاران به سمت کشور چین جذب شدند؛ چینی که با در اختیار داشتن منابع انسانی بسیار عظیم و هزینه نیروی کار پایین، می‌توانست میزبانی باصرفه، ارزان و اقتصادی برای کمپانی‌های تولیدی بین‌المللی باشد. حکومت چین نیز با بهره‌گیری حداکثری از این فرصت، شروع به ساخت مناطق اقتصادی خاص برای میزبانی کارخانه‌های تولیدی خارجی کرد. این عمل تولید چین را به شکلی افزایش داد که در سال 2010 میلادی، بیش از یک‌سوم همه محصولات کره زمین در این کشور تولید می‌شد. اما حال به نظر می‌رسد بسیاری از کمپانی‌های جهان، قلب تولید دنیا را رها کرده‌اند و آن خارج می‌شوند. اما چرا؟ چه چیزی باعث شده که پس از 35 سال، کمپانی‌ها به فکر خروج از چین باشند؟ چرا آن‌ها تصور می‌کنند که چین برایشان مشکل‌ساز خواهد شد؟ چرا کمپانی‌ها از قلب تولید دنیا خارج می‌شوند؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات تا انتهای مقاله با ما همراه باش.

قلب تولید دنیا

دلیل نخست: جنگ تجاری میان چین و آمریکا

جنگ تجاری در سال 2018 میلادی و با تحمیل تعرفه 25 درصدی بر محصولات چینی توسط ایالات‌متحده آغاز شد. به‌طور خلاصه، آمریکا چین را متهم کرد که تنها 100 میلیارد دلار کالا از این کشور وارد می‌کند، درحالی‌که ارزش صادرات چین به آمریکا بیش از 500 میلیارد دلار است. بااین‌حال، جنگ تجاری تنها مسئله واردات و صادرات نبود؛ بلکه در این جنگ، چین به عدم رعایت قوانین بازی جوانمردانه نیز متهم شده بود. آمریکا اعتراض داشت که حکومت چین بین کمپانی‌های چینی و کمپانی‌های آمریکایی فرق می‌گذارد و برای کارخانه‌های داخلی بازار بهتری را فراهم می‌کند. حتی بعضی مواقع، کمپانی‌های چینی زمین رایگان و با مالیات بسیار پایین نیز دریافت می‌کردند.

همچنین هیئت حاکمه ایالات‌متحده، چینی‌ها را به دزدیدن فنّاوری غربی متهم کرده بود. از صنعت نظامی گرفته تا بخش الکترونیک و تجهیزات مخابراتی، همه و همه توسط چینی‌ها مهندسی معکوس و نمونه چینی آن به بازار جهانی عرضه شدند. بدتر از همه، برخی از کمپانی‌های چینی مانند شرکت هواوی (به انگلیسی: Huawei)، به‌جاسوسی بر شبکه مخابراتی ایالات‌متحده محکوم شدند. چنین عملی، تهدیدی علیه امنیت ملی آمریکا محسوب می‌شود و به همین دلیل، حکومت آمریکا، کمپانی‌ها را برای خروج از چین تحت‌فشار گذاشت.

قلب تولید دنیا

دلیل دوم: اختلال در زنجیره عرضه جهانی

خیلی از کشورها برای تأمین محصولات به چین وابسته هستند. با توجه به قرنطینه اخیر برای کنترل پاندمی کرونا، محصولات مختلفی از بازار به‌طور کامل محو شدند. همچنین چین به‌عنوان قلب تولید دنیا و بزرگ‌ترین تولیدکننده داروهای درمانی و تجهیزات پزشکی، نتوانست نیاز بازار جهانی را در این پاندمی تأمین کند. بنابراین کشورها به این فکر افتادند که وابستگی خود به یک کشور را قطع کنند و همه تخم‌مرغ‌هایشان در یک سبد نگذارند. همین اواخر، دولت ژاپن به شرکت‌های خصوصی کشورش پکیج 2.2 میلیارد دلاری برای خروج از چین پیشنهاد داد.

قلب تولید دنیا

دلیل سوم: افزایش هزینه نیروی کار

تا سه دهه پیش، نیروی کار چین یکی از ارزان‌ترین نیروهای کار در کل دنیا بود. یک کارگر چینی در سال تنها 150 دلار در سال دستمزد می‌گرفت. اما حال حقوق آن‌ها از 14000 دلار نیز فراتر رفته و این افزایش بسیار بالاست. این امر، تولید در چین را گران‌تر می‌کند و کمپانی‌‌ها نمی‌تواند همانند سابق به سود هنگفت دست پیدا کنند. بنابراین به این فکر افتادند که زیرساخت‌هایشان را جابه‌جا کنند. همچنین در سال 2016 میلادی، چین برای اولین بار در تاریخ، شاهد کاهش خروجی تولید بود. به همین دلیل کمپانی‌هایی مانند اپل و سامسونگ به‌آرامی در حال نقل‌مکان کردن به هند هستند.

قلب تولید دنیا

دلیل چهارم: سیاست تهاجمی چین

همان‌طور که چین به دومین اقتصاد بزرگ دنیا (و در بعضی از شاخص‌ها به نخستین اقتصاد عظیم جهان) تبدیل شد، سران حکومت تصمیم گرفتند که قدرت نظامی منطقه‌ای‌شان را نیز افزایش دهند. به‌غیراز نزاع با ویتنام، مالزی، برونئی و فیلیپین (به علت اهمیت بالای استراتژیک دریای جنوب چین و همچنین وجود منابع طبیعی فراوان) چین اخیراً درگیری قدیمی با تایوان را نیز دوباره زنده کرده و اکنون، روزبه‌روز به تنش‌ها برای حمله نظامی افزوده می‌گردد. این نشان می‌دهد که چین چطور بر کشورهای کوچک برای رسیدن به اهدافش فشار وارد می‌کند.

به‌علاوه، چین با بهره‌گیری از قدرت اقتصادی‌اش شروع به استعمار کشورهای آفریقایی و برخی از کشورهای آسیایی کرده تا بتواند بازار فروشش را تضمین و منابع طبیعی آن‌ها را غارت کند. کشورهایی مانند زامبیا، جیبوتی و کنگو برای بازپرداخت بدهی‌شان با چالش عظیمی روبرو هستند. این بدهی‌ها و قراردادهای 25 ساله‌ها، برای طرف دیگر مذاکره چندان پایان خوشی را به همراه نداشته است. برای مثال، دولت سری‌لانکا پس از ناتوانی در بازپرداخت بدهی‌اش، ناچار شد بندر هامبانتونا را به مدت 99 سال در اختیار چین قرار دهد. به این عمل دیپلماسی قرض-تله (به انگلیسی: Debt Trap Diplomacy) گفته می‌شود.

قلب تولید دنیا

حکومت چین مدعی شده که توانسته جلوی پیشروی و گسترش ویروس کرونا را بگیرد. بااینکه پس از قرنطینه سخت و سنگین، کارخانه‌های چینی دوباره شروع به کارکرده‌اند، اما بااین‌حال نمی‌توان گفت که همه‌چیز به روال سابق بازگشته است. بالاتر اشاره کردیم که کمپانی‌ها متوجه شدند، نمی‌توانند به یک تأمین‌کننده وابسته باشند و دولت‌ها نیز بسته‌های تشویقی متنوعی برای خروج آن‌ها از چین پیشنهاد دادند. بنابراین این کمپانی‌ها، کشورهای جایگزینی مانند هند، ویتنام، اندونزی و مکزیک را در نظر گرفتند.

سرمایه‌گذارها تصور می‌کردند که ویتنام به دلیل دستمزد نیروی کار پایین، می‌تواند مقصد جذابی برای برپایی کارخانه‌هایشان باشد؛ اما اخیراً تنها یک کشور توانسته توجهات را جلب کند و آن، کشور هند است. از دلایل جذابیت هند می‌توان به هزینه نیروی کار پایین، مالیات ناچیز، بازار بزرگ هند، دموکراسی و رشد اقتصادی خوب اشاره کرد. اما در مقابل مشکلاتی مانند زیرساخت‌های ضعیف، ارز نوسانی، دشواری در راه‌اندازی کسب‌وکار و مشکلات سیاسی مانع حضور کمپانی‌های بین‌المللی در این کشور شده است. با همه این‌ مشکلات، به نظر می‌رسد تا یک دهه آینده، چین لقب قلب تولید دنیا را واگذار کند، هند یا دیگر کشورها با غلبه بر موانع کوچک داخلی، بتوانند کمپانی‌ها و سرمایه‌گذارها را جذب خود کنند و چین را از صحنه رقابت تولید دنیا کنار بزنند.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کن!
[کل: 4 میانگین: 4.5]

ویتارو در شبکه‌های اجتماعی

من به دنبال آزادی مطلق هستم:

محبوب‌ترین‌ها

آخرین‌ها

پیشنهاد سردبیر

سیاست

این پست دارای یک نظر است

دیدگاهتان را بنویسید