انگلیس و نروژ در حوزه ذخایر نفتی، وضعیت کموبیش مشابهی داشتند؛ با این تفاوت که در یک بازه زمانی 40 ساله، انگلیس از نروژ نفت بیشتری تولید کرده بود. البته تفاوتها فقط به همین موضوع ختم نمیشود. نروژ با درآمد نفتیاش توانست بزرگترین صندوق ثروت ملی (به انگلیسی: Sovereign Wealth Fund) دنیا را بسازد و 1.5 درصد از سهام کل کمپانیهای بزرگ جهان را در اختیار بگیرد. از آنطرف، بااینکه درآمد نفت انگلیس به میزان قابلتوجهی رسیده است، اما بعدازاین همهسال هنوز هم چیزی برای ارائه ندارد. علت این رویکردهای متفاوت در چیست؟ چرا دولت نروژ توانسته بیش از دو برابر درآمد نفت انگلیس ثروت جمعآوری کند؟ بهصورت کلی، حکومت انگلیس علاقه بیشتری به نظریه سرمایهداری دارد و از آن سمت، مردم نروژ، بر روی نظریههای ترکیبی و متعادلتر کاپیتالیستی-سوسیالیستی متفقالقول هستند. حال در این بخش قصد داریم بهصورت جزئیتر بر درآمد نفت انگلیس و نروژ متمرکز شویم و دلایل اختلاف ثروت این دو کشور را تشریح کنیم.
تاریخچه
ذخایر نفتی نروژ و انگلیس هر دو در جنوبِ دریای شمال و در همسایگی یکدیگر قرارگرفتهاند. اکتشاف و استخراج از دهه 1960 میلادی آغاز شد و در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی به اوج قیمتی خود رسید. در اواخر دهه 70 بود که ثروت عظیم دریای شمال به حکومت انگلیس چشمک زد. در این دهه، تورم شدید، نرخ بیکاری بالا و قحطی سوخت در بریتانیا موج میزد. بااینکه درآمد نفت انگلیس رو به افزایش بود، ولی نسبت به جمعیت و اقتصاد کشور چندان هم قابلتوجه نبود. درعینحال، همه این قضایا بهزودی دچار تغییر و تحول میشدند.
اوایل دهه 80 میلادی، نقطه عطف استخراج نفت و گاز بریتانیا بود. در نقطه اوج، صنعت نفت انگلیس مسئول بیش از 3 درصد تولید ناخالص داخلی (به انگلیسی: Gross Domestic Product) و یا تولید 45 میلیارد پوند (به پول امروز) بود. چنین واقعه خوشایندی، با حکومت مارگارت تاچر مصادف شده بود. در دوره او، 166 میلیارد پوند از طریق نفت به دست آمد که بهطور قابلملاحظهای توانست به اصلاحات مدنظر هیئت حاکمه انگلیس کمک نماید. درآمد نفت، نهتنها هزینه اصلاحات اقتصادی را پوشش داد، بلکه دست حکومت را برای کاهش سنگین مالیات باز گذاشت.
برای مثال، ضمن کاهش مالیات دهک پایین، از 60 به 40 درصد، سیاستهای کوتاهمدتی نیز مانند وام بدون مالیات و یا یارانه خرید خانه در دستور کار حکومت انگلیس قرار گرفت. در مقابل، نروژ رویکرد بلندمدتی بسیار متفاوتی را در پیش گرفت. باوجوداینکه مانند انگلیس زیر فشار اقتصادی شدید قرار نگرفته بود، اما بزرگی و ثروت اقتصاد نروژ در آن زمان حتی نزدیک به امروز هم نبود. دولت نروژ با اقتصاد کوچکش، تصمیم گرفت که درآمد نسبتاً زیاد نفتیاش را ذخیره و برای اهداف بلندمدتی سرمایهگذاری کند. بنابراین ملت نروژ تصمیم گرفت که صندوق حقوق بازنشستگی دولتی را تأسیس نماید و اکنون، همان صندوق، به بزرگترین صندوق ثروت ملی دنیا تبدیل گشته است.
کارکرد صندوق ثروت ملی به این صورت است که نروژ، درآمد نفتی مازاد سالانه را به این صندوق منتقل و در مکانهای مختلف سرمایهگذاری میکند. جالب است بدانی که تنها کمتر از نصف ارزش این صندوق حاصل درآمد نفتی مازاد است. بیشتر ثروت تولیدی، متعلق به سودی است که از سرمایهگذاریهای مختلف به دست میآید. آنها با اینکار، از اقتصاد داخلی کوچک نروژ در برابر فشارهای پیشبینینشده محافظت میکنند. البته هرسال قسمت کوچکی از سود این صندوق، به دولت بازمیگردد تا خرج ثبات، استحکام و پایداری بلندمدت خود صندوق شود.
دلایل تفاوت درآمد نفتی نروژ و انگلیس
حال اگر حکومت انگلیس از استراتژی مشابهی پیروی میکرد، در حال حاضر میتوانست صندوقی به ارزش 500 میلیارد پوند در اختیار داشته باشد. بههرحال اگر بخواهیم منصف باشیم، سرمایهگذاری این حجم از سرمایه در یک صندوق، شاید چندان واقعگرایانه نباشد. در سال 2008، تحقیقی انجام شد که در آن نشان داد، پسانداز و سرمایهگذاری نصف درآمد نفت انگلیس میتوانست به یک قلک 200 میلیارد پوندی ختم شود؛ قلکی که از بیشتر صندوقهای جهان عظیمتر است. بههرحال باوجود میلیاردها دلاری که به جیب حکومت انگلیس رفته، درآمد هر بشکه نفت دولت نروژ، بیش از 2.5 برابر انگلیسیها تخمین زدهشده است. با توجه به قیمتهای سال 2014، محاسبه شد که نروژیها حدود 30 دلار و انگلیسیها 11 دلار به ازای هر بشکه نفت، درآمد کسب کردند.
ولی چرا نروژ و انگلیس دو راه کاملاً متضاد را در پیش گرفتند؟ همه اینها به 3 دلیل ختم میشود:
- زمانبندی: چه زمانهایی بیشترین نفت را استخراج کردند؟
- مالیات: وضعیت مالیات چگونه است؟
- تئوری: مالکیت دولتی یا خصوصی؟
میتواند شانس باشد یا پیشبینی دقیق؛ درهرصورت نروژ نفتش را در زمانهای بهتری فروخته است. درآمد نفت انگلیس بیشتر در زمانهایی بهحساب کمپانیها واریز شد که قیمتها پایین بودند. گزارشها حاکی از آن است، درحالیکه نروژیها نصف نفتشان را در قیمت پایین فروختند، دوسوم نفت انگلستان زمانی استخراج شد که قیمت نفت زیر 50 دلار بود. همچنین انگلستان مالیات کمتری را نسبت به نروژ وضع کرده است. همین مالیات، مسئول نصف اختلاف درآمدی بین نفت انگلیس و نروژ است. دلیل کلیدی این امر، کاهش مداوم مالیات (حتی تا صفر درصد در سال 2016) توسط حکومت انگلیس در زمانهایی بود که قیمت نفت کاهش پیدا میکرد.
و درنهایت، لندن برخلاف اسلو، مالکیت صنعت نفت را به دولت نسپرده است. در انگلیس شرکتهای خصوصی و در نروژ، خود دولت مسئول استخراج نفت است. شاید خصوصیسازی گسترده، باعث تقویت مالی کوتاهمدت عموم مردم شد، اما این عمل درنهایت به خطر افتادن آینده بلندمدت مردم انگلستان منجر گشت. از آنطرف، دولت نروژ با پشتیبانی مردمش، تأکید زیادی بر روی عدم خصوصیسازی صنعت نفت دارد. این بدان معناست که دولت نروژ میتواند از ابزار مالیات بالا، سود سهام و صادرات بالای نفت بهره ببرد، درحالیکه حکومت انگلیس باید با مالیات محدود بسازد.
متأسفانه یا خوشبختانه، به نظر میرسد انگلیس فرصتش برای بهرهمندی از نفت دریای شمال را ازدستداده است. کمپانیهای نفت انگلیس تقریباً هرسال کمتر از حد استاندارد پیشبینیشده (در ده سال گذشته) نفت تولید و فروختهاند (حداکثر 1 میلیارد پوند) و این موضوع باعث ضربه زدن بیشتر به اقتصاد واسطهای و دلالی بریتانیا شده است. رویهمرفته، ثروت طبیعی ازدسترفته انگلیس، نه بهدرستی استخراج و نه به شکلی صحیح مدیریت شد. البته ما باید برخی موضوعات را نیز در نظر بگیریم. برای مثال، جمعیت بریتانیا بسیار بیشتر از کشور کوچک نروژ است و این موضوع قطعاً بر روی تأثیری که بر اقتصاد بزرگ انگلیس میگذارد و فاکتور بسیار مهمی است. همچنین فشار اقتصادی زیادی بر مردم انگلیس در زمانهای اوج قیمت نفتی واردشده بود و حکومت بایستی به یکشکلی (استثمار خارجی و تکیهبر توان داخلی) از آن فشارها خارج میشد. با همه این موضوعات، ما میتوانیم حکومت انگلیس را برای پسانداز و سرمایهگذاری نکردن حتی درصد کمی از درآمد نفت سرزنش کنیم. شاید با این عمل، انگلیس میتوانست بازار خود نروژ را در اختیار بگیرد و یا حتی با خرید یک تیم فوتبال سطح بالای نروژی، دستی در بازار کوچک نروژ داشته باشد.