در ماه آوریل سال 2021 میلادی، کوین دیبروینه، بهتنهایی بهپای میز مذاکره با برترین مذاکرهکنندگان منچسترسیتی رفت. بااینکه پدر و وکیلش از طریق تماس تصویری او را همراهی میکردند، اما مدیر برنامه کوین در زندانی در کشور بلژیک به سر میبرد و نمیتوانست در این جلسه حضور یابد. دیبروینه فقط و فقط یک هدف ساده در این جلسه انفرادی داشت: افزایش دستمزد. قسمت عجیب ماجرا اینجاست که اصلاً خود کوین شخصاً در جلسه مذاکره با باشگاه حضور پیداکرده بود. بیشتر فوتبالیستها آنقدر مشغول ماساژ و تبلیغات اسپانسرینگ هستند که فرصت حضور در این جلسات را نمیکنند. اما کوین هم خودش شخصاً وارد مذاکره شد و هم توانست به هدفش برسد و موفق شود. چنین عمل انقلابی در سطح یک فوتبال جهان، همه مخاطبان و کارشناسان را بهتزده و این سؤال را در بین اهالی فوتبال مطرح کرد: آیا بازیکنان فوتبال به مدیر برنامه نیاز دارند؟ در این بخش ما قصد داریم به فوتبالیستهای اصطلاحاً «مدیرعامل» بپردازیم و دریابیم، چطور این افراد نقش مدیر برنامه را در دنیای فوتبال تغییر خواهند داد.
مدیر برنامه کیست؟
مدیر برنامه (به انگلیسی: Agent) شخصی است که بهصورت قانونی، اختیار تام دارد تا از طرف موکلش عمل کند. این اختیار تام، شامل نمایندگی در مذاکرات و بستن قرارداد با شخص ثالث نیز میشود. برای مثال دلالان ملکی از طریق صحبت با خریداران و مدیریت کار های پیچیده اداری و حقوقی، به اشخاص کمک میکنند تا بتوانند خانههایشان را بفروشند. درازای این خدمات، آنها درصد کوچکی از قیمت فروش را بهعنوان کمیسیون برمیدارند.
ایده مدیر برنامه فوتبالی، تقریباً ایده جدیدی است و فیفا وجود آنها را تا سال 1994 میلادی حتی به رسمیت نمیشناخت. در سال 2002، کلاً 179 مدیر برنامه مجوز دار در انگلستان فعالیت میکردند. حال اگر به امروز بازگردیم، میبینیم که مدیر برنامهها به یکی از بانفوذترین اشخاص در دنیای فوتبال تبدیلشدهاند. همه فوتبال دوستان مینو رایولای فقید را میشناسند، اما جالب است بدانیم که فیفا در سال 2015 میلادی، تخمین زد که بیش از 5000 مدیر برنامه به فعالیت میپردازند.
در سال 1994 میلادی، کریس ساتن (به انگلیسی: Chris Sutton)، به اولین بازیکنی در انگلستان تبدیل شد که به درآمد 10 هزار پوندی در هفته رسید. 7 سال بعد، سول کمبل (به انگلیسی: Sol Campbell) قرارداد 100 هزار پوندی با آرسنال بست. با افزایش ارزش بازیکنان و صعود سرسامآور قیمتها، تنها زمان مانع پدیدار شدن مدیر برنامههای فرصتطلب بود. باگذشت زمان، یک مدیر برنامه تقریباً تمام جنبههای زندگی بازیکن را مدیریت میکند. امروزه بستن قرارداد، روابط عمومی، توافقات اسپانسرینگ و برنامههای امور مالی شخصی، همگی در حیطه وظایف یک مدیر برنامه قرارگرفته است.
درازای 5 تا 10 درصد کمیسیون، تمام زندگی مالی بازیکن توسط مدیر برنامه مدیریت میشود. حتی بسیاری از آژانسها، «سرویس 360 درجه» به بازیکنان ارائه میدهند. در این سرویس، مدیر برنامه در کل زندگی شخص (بهغیراز فوتبال بازی کردن) دخالت و آن را مدیریت میکند. او خریدهای موکلش را انجام میدهد، قبضهایش را پرداخت میکند و حتی برای تعطیلاتش برنامه میریزد. بعضیها حتی به بازیکن دلداری روحی و روانی نیز میدهند. ماریو بالوتلی و مدیر برنامهاش، مینو رایولا رابطه جالبی با یکدیگر داشتند. وقتی خانه بالوتلی آتش گرفت، ماریو اولین کاری کرد، تماس با رایولا بود! مینو نیز پس از آرام کردن موکلش، به او گفت که با آتشنشانی تماس بگیرد.
پایان عصر مدیر برنامهها؟
در سپتامبر سال 2020 میلادی، پلیس بلژیک مدیر برنامه بلندمدت کوین دیبروینه را دستگیر کرد. جالب اینجاست که این مدیر برنامه به علت شکایت خود کوین (مشکوک به پولشویی) توسط پلیس بازداشت شد. این زمان، بدترین زمانی بود که کوین میتوانست بدون یک مدیر برنامه باشد؛ زیرا تنها یک ماه تا قرارش با مدیران منچسترسیتی جهت بستن قرارداد جدید باقیمانده بود. کوین دیبروینه در عوض رفتن سراغ یکی از ابر مدیر برنامههای معروف و کار بلد دنیای فوتبال، خودش با تصمیمی جسورانه بهپای میز مذاکره نشست. در ابتدا، سیتی قراردادی را به کوین پیشنهاد داد که از دستمزد قبلیاش بسیار پایینتر بود.
اما او برای حل کردن این چالش، یک شرکت آنالیزور استخدام کرد تا به مدیران سیتیزنها اثبات کند که چه نقش برجسته، مهم و حیاتی برای این تیم ایفا نموده است. مذاکرهکنندگان تیم نتوانستند دادههای محکم آماری را رد کنند و در انتها، کوین به افزایش دستمزدی که لایقش بود رسید. چنین نتیجهای، حکایت از تغییری عظیم در دنیای فوتبال دارد. مدیر برنامهها به بازیکنان قول میدهند که مهارت و استعدادشان تنها را رسیدن به یک دستمزد عادلانه است و از همین راه نیز پول درمیآورند. ولی دیبروینه توانست به همان نتیجه، منتها بدون وجود یک مدیر برنامه با موفقیت دست یابد. حال مردم سؤال میپرسند که آیا این پایان عصر مدیر برنامههاست؟
نقش فوتبالیستهای مدرن
در حقیقت کاری که دیبروینه کرد، بیشتر به تغییر ذات فوتبالیستهای مدرن بازمیگردد. در دنیای مدرن، ما کمتر فوتبالیستی را پیدا میکنیم که یک برند شخصی برای خود نداشته باشد. ما ممفیس دیپای با برند اِمدیسی، جسی لینگارد با جِی لینگز و مسعود اوزیل با اِم تِن را داریم. بازیکنان عصر شبکههای اجتماعی را بهعنوان فرصتی ایدهآل برای تبلیغ برند پوشاک، تیمهای دیجیتالی و حتی کمپانیهای مواد غذایی میبینند. این موضوع با قراردادهای اسپانسرینگ سنتی تفاوت بسیاری دارد. وقتی رونالدو با نایکی عکس میگیرد، یعنی نمایندگی محصولی را برعهدهگرفته که خودش آن را تولید نکرده است. اما وقتی برند CR7 را تبلیغ میکند، یعنی او ایده، شخصیت و ارزشهای خودش را به فروش میرساند.
بازیکنان سخت تلاش میکنند تا برند شخصی موفقی را بسازند و میدانند که برای رسیدن به موفقیت باید یک تصویری خاص، معتبر و موثق از خود به جهان عرضه کنند. چنین تلاشی را میتوانیم در صحبت یزوا کیمیش پس از اخراج مدیر برنامهاش بهوضوح مشاهده کنیم: «تصمیم سال گذشته من (اخراج مدیر برنامه) کاملاً در صحت و سلامت عقلی گرفته شد. من تصمیم گرفتم که برای ارزشها و دیدگاههایم ارزش بیشتری قائل شوم و مسئولیت تصمیماتم را بهصورت کامل خودم بر عهده بگیرم.»
ما میبینیم که ورزشهای اروپایی با سرعت بالایی به سمت آمریکانیزه شدن پیش میروند و شاید تعجب نکنیم که بفهمیم، پشت همه این جریانات مربوط به برند شخصی، جی زی (به انگلیسی: Jay-Z)، رپر آمریکایی، نهفته باشد. آژانس مدیریت رپرهای آمریکایی، راک نیشن اسپرتس (به انگلیسی: Roc Nation Sports) با چندین نفر از بازیکنهای اروپایی مانند روملو لوکاکو و مارکوس رشفورد وارد معاملهشده است.
همچنین این تصادفی نیست که بدانیم راک نیشن با کوین دیبروینه نیز قرارداد بسته است. ایده اخراج کردن مدیر برنامهها احتمالاً از همین کمپانی نشأت گرفته است. بههرحال، مذاکره مستقیم و یکنفره کوین دیبروینه بلژیکی با یکی از بزرگترین باشگاههای فوتبال جهان، قطعاً قدرت و خاص بودن او را بهکل دنیا مخابره میکند.
هزینه داشتن مدیر برنامه
وقتی فوتبالیستها مسئولیت بیشتری را قبول میکنند، یعنی هم مشاوران قبلی خود را دوباره ارزشگذاری میکنند و هم به دنبال ساخت دوباره حلقه افراد مورد اعتماد خودشان میروند. محمد صلاح اخیراً مدیر برنامهاش را با وکیل و یکی از نزدیکترین دوستان همزبانش، رمی عباس عیسی جایگزین کرد. صلاح معمولاً خاطرات خوبی از مدیر برنامههایش نداشته است. در چلسی، او با الیور کرونبرگ به مشکل خورد و سریع جایگزینش کرد. الیور کرونبرگ آنقدر بدعمل کرد که صلاح مجبور شد در توییتی (هیچ کدام از حرفهای کرونبرگ را باور نکنید!) به اظهارات مدیر برنامه سابقش واکنش نشان دهد.
فاکتور دیگری که بازیکنان باید در هنگام استخدام یک مدیر برنامه به آن توجه داشته باشند، فاکتور هزینه است. تنها در سال 2019 میلادی، مدیر برنامهها درمجموع 653 میلیون دلار درآمد کسب کردند. حال بازیکنان از خود سؤال میپرسند که آیا مهارت مذاکره مدیر برنامهها ارزش 10 تا 15 درصد از قراردادشان را دارد؟ کوین دیبروینه گفته بود که در منچسترسیتی خوشحال است و همین علاقه به ماندن، مذاکره را برایم بسیار آسانتر کرده بود.
با همه اینها، به نظر نمیرسد که این آغازی بر پایان عصر مدیر برنامهها باشد. بسیاری از بازیکنان بدون نفوذ مدیر برنامههایشان نمیتوانند به موفقیت چندانی دست پیدا کنند. این افراد خبره، فرصتطلب و حتی منفور، میتوانند وکیل مدافع قدرتمندی برای منافع مشتریانشان باشند و مسائلی که کمتر به درون مستطیل سبز مربوط میشود را بهآسانی مدیریت کنند. از آنطرف، دو مانع جدی بر سر کاسبی دلالان دنیای فوتبال وجود دارد. نگرانیها در مورد دستمزد بیشازحد مدیر برنامهها روزبهروز در حال افزایش است. فیفا پیشنهادی برای محدود کردن سقف کمیسیون آنها به حداکثر3 درصد ارائه کرده و قصد دارد تعداد مدیر برنامهها را نیز محدود نماید. مانع دوم، اشتیاق، طلب و کششی است که انسان به ساخت اعتماد، کنترل و مسئولیتپذیری دارد و همین انگیزه بهتنهایی میتواند مدیر برنامههایی که بیشازحد حقوق میگیرند را از تخت پادشاهی به زیر بکشد.
این پست دارای 2 نظر است
منبع:
Athletic Interest
عالی