شاید پس از خواندن تیتر با خود بگویی: «بازهم باید همان کلیشه قدیمی و تکراری پول خوشبختی نمیآورد را بخوانم!» البته آن ضربالمثل قدیمی «گربه دستش به گوشت نمیرسد، میگوید بو میدهد.» برای ما صدق نمیکند و بحث پول خوشبختی نمیآورد راکمی متفاوتتر میکند. اما بااینحال حقداری؛ این موضوع یکی از تکراریترین و قدیمیترین بحثهای تاریخ بشریت است؛ فلاسفه، شاعران و نویسندگان در مورد ارزش پول گفتههای زیادی از خود برجای گذاشتند.
افلاطون (به انگلیسی: Plato)، فیلسوف بزرگ یونانی پول را نقطه مقابل تقوا میداند و آلبرت انیشتین (به انگلیسی: Albert Einstein)، فیزیکدان نابغه قرن بیستم پول را عامل اصلی خودخواهی معرفی میکند. از آنطرف نیز مارک تواین (به انگلیسی: Mark Twain)، نویسنده آمریکایی نداشتن پول را ریشه تمام بدیها معرفی میکند و آلن بین (به انگلیسی: Alan Bean)، فضانورد ناسا و چهارمین انسانی که بر ماه گام نهاد، پول را همهچیز میداند.
اما ما با این اظهارنظرهای افراطی و تفریطی موافق نیستیم. پول نه آنقدر بیارزش است که افلاطون میگوید و نه آنقدر باارزش که آلن بین از آن تعریف میکند. در این بخش از آموزشهای ویتارو ما قرار است از دریچهای نو به کلیشه قدیمی پول خوشبختی نمیآورد بنگریم و عللی منطقی برای این امر بیان کنیم.
جایگاه پول در زندگی انسان
انسان خلقشده که در همهچیز به کمال برسد. میل به کمال در طول تاریخ بشریت، از ابتدای خلقت و در ساختار تمام انسانها وجود داشته است. همه انسانها دوست دارند که در آزادی، علم، دانش، حکمت، حقیقت، عشق، مهربانی، عزت، کرامت و قدرت به بالاترین سطح برسند.
هر انسانی برای رسیدن به کمال، ابتدا باید بتواند نیازهای اولیه زندگیاش را فراهم کند و به احتیاجهای غریزی پاسخی عاقلانه بدهد. اگر نیازهای اولیه تأمین نشوند و یا به صورت ناقص به غریزههای طبیعی پاسخ داده شود، رسیدن به کمال امکانپذیر نیست.
برای فراهمسازی نیازهای اولیه و پاسخ عاقلانه به غریزههای طبیعی، ما نیاز به یک وسیله داریم که این وسیله همان پول معروف خودمان است. پول، یا به صورت کلیتر، اقتصاد، زیربنای رفع نیازهای اولیه انسان و رفع نیازهای اولیه، شرط اساسی رسیدن به کمال است. بنابراین میتوان گفت که اقتصاد، زیربنای همه چیز است و اگر کسی درآمد کافی نداشته باشد، نمیتواند به کمال برسد.
بنابراین پول، سوخت زندگی است. این سوخت نیاز بشریت است و نه یک گزینه اختیاری. سوختی که بدون آن موتور زندگی قادر به حرکت نیست و در نتیجه، انسان به هدف والای خودش، یعنی کمال بی نهایت نخواهد رسید.
آیا واقعاً پول خوشبختی نمیآورد؟
در سال 2010، محققان دانشگاه پرینستون آمریکا، نشان دادند که در واقع یک رابطه ضعیفی میان پول و خوشبختی وجود دارد؛ اما این رابطه آن چیزی نیست که تصور میکنی. این مطالعه نشان داد که یک فرد آمریکایی با ماهی 6 هزار دلار نیز احساس خوشبختی میکند و از وضع زندگیاش راضی است. نکته جالب در این مطالعه این است که با افزایش درآمد، میزان خوشبختی و رضایت از زندگی افراد تفاوتی نکرده است.
همچنین این مطالعه ثابت کرد، افرادی که کمتر از 6000 دلار در ماه درآمد دارند، کمتر احساس خوشبختی میکنند و هرچه درآمدشان کمتر شود، از میزان خوشبختی آنها نیز کاسته میشود.
البته در اینجا ممکن است یک سوءتفاهمی برای ما ایرانیها رخ دهد. شاید با تبدیل 6 هزار دلار، به ریال ایران به عدد نجومی برسیم، اما این کار به دلایل بدیهی و روشنی اشتباه است. برای مثال در همان سال 2010، اجاره یک آپارتمان یکخوابه در ایالت نیوجرسی آمریکا، بین 1300 تا 1600 دلار پول نیاز دارد. این یعنی 25 درصد از درآمد ذکرشده تنها به اجاره خانه اختصاص مییابد.
حال اگر یک فردی ازدواجکرده و صاحب فرزند نیز شده باشد، با ماهی 6 هزار دلار به هیچ وجه نمیتواند در ایالت نیوجرسی زندگی کند؛ ایالتی که به طور متوسط، 25% گرانتر از دیگر ایالات آمریکاست.
اگرچه این مطالعه ثابت نمود که پول خوشبختی نمیآورد اما همچنین این موضوع را هم گوشزد کرد که فقر، خوشبختی را از بین میبرد و هرچه شخص فقیرتر باشد، احساس سرخوردگی و افسردگی بیشتری میکند. این همان نکتهای است که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد؛ پول سوخت زندگی است و نه بیشتر.
زمان یا پول، کدام یک اولویتدارند؟
ما میگوییم پول خوشبختی نمیآورد. آیا اگر همین حالا شغلی را به تو پیشنهاد دهیم که درآمد بالایی داشته باشد، اما تمام اوقات فراغتت را پر کند، میپذیری؟ در سال 2019، تحقیقاتی توسط محققان مدرسه کسبوکار هاروارد، دانشگاه لندن سیتی و دانشگاه بریتیش کلمبیا صورت گرفت که در آن ثابت کرد، دانشجوهایی که پس از فارغالتحصیلی به زمان بیشتر از پول اهمیت دادند، در مقایسه با دانشجوهایی که پول را اولویت زندگی معرفی کردند، انسانهای شادتر، خوشحالتر و خوشبختتری بودند.
این موضوع را میتوان به وضوح در مصاحبههایی که با افراد ثروتمند و معروفی مانند سلبریتیها، مدیرهای اجرایی شرکتها و ورزشکارها میشود، مشاهده کرد. آنها با تمام وجود کلیشه پول خوشبختی نمیآورد را درک کردهاند.
خیلی از این اشخاص ثروت بسیار بالایی دارند و زندگی خیلی از آنها به شکلی است که یک فرد از طبقه متوسط حتی تصورش را هم نمیتواند کند؛ اما چرا ما بازهم از زبان خود این افراد یا نزدیکانشان میشنویم که زندگی رضایت بخشی ندارند و در بیشتر مواقع اندوهگین هستند؟ مشخص شد که درآمد بالا، خرید چیزهای لاکچریهای، سفرهای گران قیمت و شهرت فراوان برای آنها نتوانسته خوشبختی بیاورد.
حتی بعضی از آنها میگویند ما به شدت ناامید شدیم و تصور میکردیم که تمام مشکلات ما با رسیدن به پول حل میشود. اما زندگی واقعی چیز دیگری به آنها ثابت کرد و این اتفاق رخ نداد.
همه داراییهای مادی به سرعت خستهکننده میشوند
از هر فرد ثروتمندی که میخواهی بپرس، بدون شک همه آنها میگویند که داراییهای مختلف مانند خانه، خودرو یا کارخانه، هرچه قدر هم که گران قیمت باشند، به سرعت برای فرد عادی و خستهکننده میشوند. تقریباً همه آنها بر موضوع پول خوشبختی نمیآورد اتفاق نظر دارند.
خیلیها تصور میکنند که پول یک قدرت خارقالعاده دارد و به سرعت تمام مشکلات را حل میکند. تصور کن تو خودروی مورد علاقهات را خریدی. در ابتدا احساس فوقالعادهای داری، با نشستن بر صندلیاش احساس لذت فراوانی میکنی، به همه خودروی گران قیمتت را نشان میدهی و احساس قدرت میکنی. اما آیا واقعاً تمام مشکلاتت حل شده و این خوشبختی حقیقی است؟
راهکار چیست؟
تا اینجا فهمیدیم که خود پول خوشبختی نمیآورد اما زیربنای خوشبختی و کمال حقیقی انسان است. ما در ویتارو قرار نیست به تو بگوییم که پول چرک کف دست است و ما به آن نیاز نداریم. البته که در اختیار داشتن یک میلیارد تومان بسیار بهتر از صد میلیون تومان است. اما منظور ما این نیست و خیلیها آن را نادیده میگیرند.
مسئله این نیست که پول خوشبختی نمیآورد یا میآورد. سوالی که باید از خود بپرسی این است: «چرا من پول میخواهم؟» اگر بتوانی بافکر و اندیشه به این سؤال پاسخدهی، دیگر احساس ناامیدی نخواهی کرد. تو با 10 میلیارد پول چه کار میخواهی کنی؟ صرفاً پول که نمیتواند هدف باشد و کاری که با آن پول انجام میپذیرد مهم است؛ زیرا خود پول فقط یک سری تکه کاغذ و اعدادی بیارزش است.
همه ما اهداف مختلفی داریم که هر کدام از این اهداف، ما را به هدف والاتر یعنی کمال انسانی میرساند. تصور کن تو هیچ هدف، مأموریت، انگیزه و اشتیاقی در زندگی نداشته باشی. آن زندگی به چه شکل خواهد بود؟ یک زندگی بی هدف و بیروح و پر از ناراحتی، افسردگی، غم، ناامیدی و بیانگیزگی.
اما این موضوع چه ارتباطی با پول دارد؟ هدف خیلی از افراد به دست آوردن مقدار مشخصی از پول است و تصور میکنند که دیگر با این مقدار پول خوشبخت میشوند. اما ما ثابت کردیم که خود پول خوشبختی نمیآورد و در نهایت به ناامیدی ختم خواهد شد.
آزادی مالی
گفتیم که انسان میخواهد در همه چیز به کمال برسد. همانطور که انسان خواستار آزادی، عشق و عزت مطلق است، میتواند انحراف یابد و به دنبال قدرت، ثروت و برتریجویی مطلق نیز برود. اگر پول را یک هدف فرض کنیم، هیچوقت به آن نخواهیم رسید. وقتی به اولین صد میلیون تومان زندگیات برسی، پس از مدتی به دنبال اولین میلیارد خواهی رفت. کمی بگذرد، میلیارد نیز راضی کننده نخواهد بود و با تمام وجود برای رسیدن به دهمین، صدمین و هزارمین میلیارد زندگیات تلاش خواهی کرد.
ما برای این مشکل راهکاری داریم. راهکار ما، واژهای است که بهدفعات در این سایت از آن استفاده کردیم؛ یعنی واژه «آزادی مالی.» آزادی مالی یعنی بدون لحظهای کار کردن، تا آخر عمر درآمدی کافی برای برطرف کردن نیازهای اولیه داشته باشی. نیازهای اولیه میتوانند شامل خوراک، پوشاک، اجاره خانه، قبوض، تفریحهای رایج و هزینههای رفتوآمد شوند.
آزادی مالی با خود پول یک تفاوت اساسی دارد و آن، محدود بودنش است. دنبال کردن پول تمامی ندارد، اما آزادی مالی یک سقفی برای این کمال طلبی منفی تعیین میکند. انسان به آزادی مالی میرسد تا بتواند با زمانهای آزادش، به کارهایی بپردازد که حقیقتاً با انجام دادنشان احساس رضایت و خوشبختی کند؛ نه اینکه صرفاً تمام عمرش را برای رسیدن به هدفی دستنیافتنی صرف کند.
شاید با خود بگویی من پس از رسیدن به آزادی مالی، به چهکاری مشغول شوم؟ برای پاسخ به سؤال، سؤال دیگری را از خودت بپرس: «اگر تمام شغلهای دنیا، به یک اندازه درآمد داشتند، من چه شغلی را انتخاب میکردم؟» پاسخ این سؤال، همان کاری است که میخواهی پس از رسیدن به آزادی مالی انجام دهی.
هر وقت توانستی به دو سؤال مطرحشده در این یادداشت، یعنی چرایی خواستن پول و اهدافت پس از رسیدن به آن، به صورت کامل، شفاف و روشن پاسخدهی، میتوانی به دیگر مطالب رایگان، باارزش و کمیاب سایت ما سر بزنی و به صورت عملی، به سمت آزادی مالی حرکت کنی. ما در مقالهای به نام: «پنج قدم ساده برای رسیدن به آزادی مالی» توضیحات بیشتری در مورد واژه آزادی مالی و همچنین راههای رسیدن به آن ارائه کردیم. حتما پس از خواندن این یادداشت، به آن مطلب نیز سر بزن.
هدف ما از انتشار این یادداشت، ارائه چشماندازی عمیقتر نسبت به فلسفه وجودی پول بود. پول خوشبختی نمیآورد اما زیربنای کمال انسان است. پول باید به عنوان یک ابزار عمل کند و از آن برای رسیدن به اهدافی والاتر استفاده شود؛ اهدافی کمالی مانند آزادی، مهربانی، کمک به دیگران، عشق، هیجان، عزت و کرامت.
بنابراین دیدگاه ما نسبت به پول نه افراطی است و نه تفریطی. پول مانند یک چکش است؛ تو با چکش هم میتوانی بسازی و هم تخریب کنی. همهچیز به خودت بستگی دارد. هر زمان به این درک رسیدی که هدف از کسب درآمد، آزادی مالی است و با آزادی مالی میتوانی، هر کاری را در هر زمان که بخواهی، انجام دهی، زمانی است که پولها به حسابت سرازیر میشوند و به یک ثروتمند واقعی تبدیل خواهی شد.
امیدواریم از یادداشت پول خوشبختی نمیآورد چیز جدیدی آموخته و از آن لذت برده باشی. آیا با کلیشه قدیمی پول خوشبختی نمیآورد موافقی؟ به نظر تو پول باید یک هدف باشد؟ آیا پول و زندگی لاکچری میتواند به تنهایی سبب خوشبختی و خوشحالی انسان شود؟ دیدگاهت را با ما در بخش نظرات همین مقاله، یا در شبکههای اجتماعی ما به آدرس @vitaroir در میان بگذار. نظرات، انتقادات و پیشنهادها تو نهتنها عامل اصلی پیشرفت ماست، بلکه انگیزه قدرتمندی برای ادامه کار در ما ایجاد میکند.
متشکریم که با ما همراه بودی، تا بعد.
این پست دارای یک نظر است
منابع:
Time
Princeton
Forbes
Practical Wisdom
Psychologytoday
Hbr
NCBI
Phys
Careertrends