بااینکه آمار دقیقی در دسترس نیست، اما تخمین زدهشده که بین 60 تا 200 هزار کودک بیخانمان در کشورمان وجود داشته باشد. با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و افزایش سرسامآور نرخ تورم در ایران، همینطور بر تعداد بیخانمانهای کشور افزوده میگردد. البته وضعیت در آمریکا، آلمان و فرانسه نیز -که از بزرگترین اقتصادهای اروپا و جهان هستند – چندان خوشایند نیست. بیخانمانی یک مشکل جهانی است و تقریبا همه کشورهای پیشرفته و توسعهیافته دچار معضل بیخانمانی هستند. اما تنها یک کشور توانسته باسیاستهای حمایتی، این مشکل را حل نماید و آن کشور چیزی نیست جز فنلاند. در این بخش قصد داریم به نحوه حل مشکل بیخانمانی در فنلاند بپردازیم و بهطور خلاصه به سیاستهای به کار گرفتهشده در حمایت از بیخانمانها اشارهکنیم.
یک ایدئولوژی
همانطور که در نمودار زیر مشخصشده، تعداد بیخانمانهای کشور فنلاند بهطور مداوم در حال کاهش است. حال سؤال پیش میآید که فنلاند چهکاری را متفاوت از دیگر کشورها انجام داده است؟ اساساً فنلاندیها نگاه متفاوتی به مشکل بیخانمانی دارند. آنها رویکرد سنتی و رایجی را که همه کشورها برای مقابله با بیخانمانی دارند، گرفته، به ریشه آن نفوذ و سپس از همان ریشه شروع به پرداختن به مشکل بیخانمانی کرده است.
دلایل مختلفی برای بیخانمان شدن یک شخص (مانند متلاشی شدن خانواده، از دست دادن شغل بهصورت ناگهانی، سو استفادههای روانی و یا مشکل روحی شدید) وجود دارد. بیشتر سیاستهای مربوط به بیخانمانها برای اینکه بهخوبی اجرا شوند، نیاز دارند تا ابتدا مشکلات ذکرشده فوق برطرف گردند و سپس دولت تصمیم بگیرد که برای آنها اقامت دائم فراهم کند. اما فنلاند دقیقاً خلاف این روند را طی میکند؛ دولت این کشور ابتدا به بیخانمانها خانه میدهد و بعد به سراغ حل مشکلاتشان میرود.
طرح «مسکن اول» ابتدا در سال 2007 میلادی معرفی شد و بر این اصل استوار است که داشتن یکخانه و محل اقامت دائمی، میتواند به حل مشکلات اجتماعی و سلامتی کمک بسیار شایانی کند. در این طرح، به بیخانمانها مسکن با اجاره معمولی و در سطح عرف تحویل میگردد.
مسکنهایی که بیخانمانها در آن ساکن میشوند، هم در معیار متراژ و هم در معیار امکانات باهم تفاوت دارند؛ از آپارتمانهای تک اتاقی نقلی گرفته تا ویلاهای بزرگ با پشتیبانی 24 ساعته، همه و همه در بین مسکنهای پیشنهادی موجود هستند. بیخانمانها مانند دیگر مستأجران، اجاره میپردازند و از مزایای داشتن یکخانه بهرهمند میشوند. حال با توجه درآمد فرد بیخانمان دولت بخشی از هزینه خدمات ارائهشده را به مستأجر واگذار و بقیه هزینههایش را تقبل میکند. از زمان اجرایی شدن این طرح، هزاران نفر از بند، زنجیر و معضل بزرگ بیخانمانی رهایی یافتند.
پشتیبانی دائمی
البته موضوع به همینجا ختم نمیشود.اینطور نیست که دولت برای بیخانمانها مسکن فراهم کند و بعد بقیه کارها را به خودشان واگذار نماید. حتی پس از دریافت مسکن، بیخانمانها از پشتیبانی دائمی، کاملاً اختصاصی و منحصربهفرد دولت بهرهمند خواهند شد. برای مثال اگر شخصی مشکل روحی – روانی داشته باشد، دولت برای او روانشناس استخدام میکند. یا اگر شخصی شغلش را ازدستداده باشد، سیاستمداران فنلاند تلاش میکنند شغلی برایش دستوپا کنند. همچنین هر بیخانمانی که صاحبخانه میشوند، میتواند با یک مشاور در مورد مسائلی مانند اجاره خانه یا دیگر مزایای دولتی صحبت کند.
این مشاورههای مالی و غیرمالی، به افراد بیخانمان کمک میکند که امور مالی شخصی و سلامت روانشان را مدیریت کند. موضوع جالب در اینجاست که بیشتر خدمات در خانه خودشان ارائه میگردد. بهطورکلی ایده مسکن اول بسیار خوب عمل میکند؛ زیرا اینیک سیاست ملی موردتوافق و قبول مردم است. پرواضح است که چنین طرح عظیمی نیاز به همکاری و مشارکت گسترده مردم، دولت و بنیادهای خیریه دارد و اجرای بینقص این طرح عالی بدون حضور داوطلبانه و حداکثری همه این گروهها امکانپذیر نیست.
مسکن باصرفه
فنلاند قبل از آغاز طرح مسکن اول با مشکل کمبود مسکن مواجه بود. افزایش عرضه خانههایی با اجاره ارزان و باصرفه در این کشور، قدم مهمی برای موفقیت این طرح عظیم و حل مشکل بیخانمانی بود. بااینکه فنلاند از همان زیرساختهای موجود در کشور برای اجرای این طرح اضافه کرد، اما برای پوشش نیاز همه بیخانمانها شروع به خرید زمین و خانه از بازار خصوصی و ساخت شهرکهای مسکونی استاندارد و مهندسیشده کرد. دولت فنلاند درواقع همه پناهگاههای بیخانمانها را به خانهای زیبا تبدیل کرده است.
البته بعضی کارشناسها میگویند چنین طرحی گران است و نمیصرفد. بله، این طرح گرانتر از روشهای سنتی است ولی اسناد و مدارک زیادی در کشورهای مختلف در دسترس است که ثابت میکند، پایان دادن بیخانمانی بسیار بهصرفهتر از مدیریت آن است. حال اگر بخواهیم بخش انسانی و اخلاقی این قضیه را حذف کنیم و تنها از دید سرمایهداری و مالی محض به آن بنگریم، سرمایهگذاری در این بخش همیشه سود خوبی را برای سرمایهگذار کنار میگذارد.
مخالفتها
همه مسئولین و مردم با این سیاست جدید دولت فنلاند موافقت نکرده بودند. اولین مشکل، این بود که میگفتند مسکن دار کردن بیخانمانها قبل از حل مشکلاتشان (مانند اعتیاد به الکل یا مشکلات روحی-روانی) کار اشتباهی است. اما طرح مسکن اول استدلال میکند که حل مشکلات شخصی افراد بدون داشتن یک سقف بالای سرشان، تقریباً غیرممکن و بسیار دشوار خواهد بود. یکی از بیخانمانها پس از خانهدار شدن گفته بود: «بیخانمانی برابر است با مصرف روزانه الکل. اینطور نبود که من علاقهای به نوشیدن مشروبات الکی داشتم، بلکه فقط میخواستم زمان بگذرد.وقتیکه من یک آپارتمان داشتم، توانستم چندین ماه به مشروب لب نزنم. تو نمیتوانی بدون مسکن هوشیار بمانی. هیچکس نمیتواند.»
مشکل دیگر، همسایههای این مستاجرین جدید بودند. بسیاری از این همسایهها اعتراض میکردند که بیخانمانها محله را ناامن کردهاند و هنوز فرهنگ زندگی اجتماعی را نیاموختهاند. این مسئله میتواند مشکلساز شود زیرا اگر انجمن محلی پذیرای مستاجرین جدید نباشد، مشکلات شخصی بیخانمانها حل نخواهد شد. انجمن محلی باید با آنها همکاری کند، مهمانیها و رویدادهای محلی را به آنها اطلاع دهد و بهصورت گروهی در کارهای عمومی با بیخانمانها مشارکت کنند.
فراتر از فنلاند؟
باوجوداینکه شرایط مسکن کشورها متفاوت است، اما بنیاد وای (به انگلیسی: Y-Foundation) معتقد است که مدل مسکن اول میتواند در تمام اروپا پیادهسازی شود. تحقیقی توسط سازمان خیریه بیخانمانهای کرایسیس نشان میدهد که چنین سیاستی میتواند بیشتر از 5 برابر مؤثر و حدود 5 برابر باصرفهتر از سیاستهای فعلی حکومت انگلیس عمل کند. اما بااینحال دولت انگلیس در گزارشی اعلام کرد که طرح مسکن اول فقط در فنلاند قابل توجیه است و در کشور ما نمیتواند مفید واقع شود. بههرحال هیچ سیاستی نمیتواند در کوتاهمدت معضل بیخانمانی را حل نماید. اما طرح مسکن اول میتواند بهعنوان اساس، پایه و ستونی برای راهکارهای مفید بعدی مدنظر قرار گیرد. درهرصورت اولین قدم در اصلاح، تغییر نگاه، ذهنیت و رویکردهاست و فنلاند اولین قدم را بهخوبی برداشته است.
این پست دارای یک نظر است
منابع:
weforum.org
https://www.feantsa.org/
https://www.theguardian.com/
https://ysaatio.fi/
https://www.crisis.org.uk/
https://publications.parliament.uk/