آیا ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار می‌تواند مفید باشد؟ بستگی دارد. تلاش برای ایده‌آل گرایی بعضی مواقع می‌تواند نتیجه خیلی خوبی بدهد. اما اگر ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار منجر به احتیاط بیش‌ازحد، خارج نشدن از چارچوب و ریسک نکردن شود، نتیجه آن چیزی جز شکست و رشد کند نخواهد بود. در استارتاپ، کوشش برای ساخت یک استراتژی بی‌نقص و ایده‌آل (که چنین استراتژی وجود خارجی ندارد) به‌احتمال فراوان باعث می‌شود که آن کسب‌وکار هیچ‌وقت از زمین برنخیزد. در این بخش قصد داریم چگونگی دوری جستن از تله کمال را بیاموزیم و با کمک کارآفرین، توسعه‌دهنده نرم‌افزار و نویسنده حوزه فنّاوری، نهلا دیویس (به انگلیسی: Nahla Davies) دریابیم چطور می‌توان بر ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار غلبه کرد.
آیا تو یک ایده‌آل گرا هستی؟
ساخت یک استراتژی کسب‌وکار و داشتن یک طرح کلی هر دو برای موفقیت بیزینس ضروری هستند. اما به‌هرحال تمرکز بر روی بی‌نقص بودن بیش‌ازحد می‌تواند به‌احتمال موفقیت کسب‌وکارت آسیب بزند. ایده‌آل گرایی حتی می‌تواند در اعمال بسیار ساده نیز مانند ایمیل زدن دیده شود. تو ممکن است آن‌قدر در فرستادن یک ایمیل وسواس داشته باشی که حتی پس از صرف زمان زیاد هم موفق به انجام این کار نشوی. همین مسئله در بیزینس نیز پیش می‌آید. انتخاب نام و لوگوی مناسب می‌تواند بار زیادی بر دوشت بگذارد و یا وقتی می‌‌خواهی یک طرح برای کسب‌وکار بریزی، ممکن است وقت زیادی را صرف بی‌نقص بودن اعداد و کلمات کنی.
ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار (و به‌طورکلی در هر موضوعی) ریشه در ترس از اشتباه دارد. هر وقت این ترس در تو رخنه کرد، بدان که خطر بزرگ‌تر، عمل نکردن و یکجا نشستن است. بسیاری از اشتباهات و تصمیمات اشتباه عواقب خاصی ندارند و یا به‌راحتی قابل‌حل هستند. همه این انتخاب‌ها یا حل خواهند شد و یا به‌عنوان ابزار آموزشی عمل خواهند کرد.
ذهنیت جزئی‌نگر داشته باش
در عوض کلی‌گرایی، تشنه جزئیات زیاد باشد. چک کردن یک فرم اداری بدون وسواس به خرج دادن نمونه‌ای جزئی‌نگر بودن است. همچنین جزئی‌نگر بودن به این معناست که بدانی به دنبال چه چیزی هستی. اگر این اولین باری است که قصد راه‌اندازی یک کسب‌وکار را داری، شاید ندانی که چطور می‌توان یک طرح برای بیزینس ریخت و آن طرح باید شامل چه چیزهایی باشد. به‌هرحال بدون اینکه اشتباهی در برنامه‌ریزی یا هر قسمت دیگر از بیزینست انجام ندهی، هرگز متوجه نخواهی شد که چه چیزی کم است و به چه چیزی نیاز داری. با دوری جستن از ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار و داشتن ذهنیت جزئی‌نگر، می‌توانی از تمرکز بر روی چندین موضوع بی‌ارزش اجتناب کنی و درواقع بر مهم‌ترین قسمت پروژه ریز شوی.
انعطاف‌پذیر باش
ایده‌آل گرایی معمولاً به تک‌بعدی بودن، باریک‌بینی و کوته‌بینی می‌انجامد و انسان را از پذیرفتن تغییر بازمی‌دارد. وقتی یک کسب‌وکاری را شروع کنی، قطعاً اتفاقات غیرمنتظره جلو راهت سبز خواهند شد. انعطاف‌پذیری یعنی اینکه با چه سرعتی این موضوع را حل می‌کنی؛ یا باید همین کالا را به فروش برسانی و یا مرجوعی بزنی. انعطاف‌پذیری بدون وسواس به خرج دادن در جزئیات باعث می‌شود بر ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار غلبه کنی.
از شکست استقبال کن
یکی از رایج‌ترین مشکلاتی که ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار به همراه دارد اجتناب از شکست است. فرار شکست معمولاً دقیقاً در نقطه مقابل موفقیت حرکت می‌کند و باعث می‌شود مردم هیچ‌وقت چیزی را شروع نکنند. بسیاری از بیزینس‌ها همان اول کار درجا می‌زنند زیرا کارآفرین‌ها نگران این هستند که شکست بخورند. یک کارآفرین باید از اشتباه استقبال کند زیرا بهترین فرصت برای یادگیری همین شکست‌ها و اشتباهات هستند. بعضی از شکست‌ها دردناک هستند ولی با برنامه‌ریزی محتاطانه می‌توان به‌سلامت از آنها عبور کرد. به‌هرحال شروع نکردن کارها بسیار دردناک‌تر از شکست و اشتباه است.
بر روی هدف متمرکز باش
جمله کلیشه‌ای است ولی اهداف می‌توانند بسیار ساده مانند باز کردن یک حساب بانکی و یا بزرگ مانند ساخت یک امپراتوری باشند. شناسایی اهداف و چسبیدن به آنها برای غلبه بر ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار دو عمل بسیار حیاتی است. برای مثال اسپیس ایکس در همان شروع اولیه شکست‌های متعددی را تجربه کرد اما حال فالکون 9 به یکی از امن‌ترین پرتاب‌های موشک در تاریخ تبدیل‌شده است. ایلان ماسک اهداف بزرگی را در سر می‌پروراند اما این اهداف بزرگ می‌تواند در بیزینس‌های بسیار کوچک‌تر نیز صادق باشد. داشتن هدف مشخص می‌تواند به تو برای ساخت یک استراتژی عالی کسب‌وکار و رشد پرسرعت کمک شایانی کند.
یافتن تعادل میان تحلیل بیش‌ازحد و حس درونی
آخرین موضوعی که می‌خواهیم به آن اشاره‌کنیم، تحلیل بیش‌ازحد و خواهر دوقلویش، حس درونی است. همان‌طور که از اسمش مشخص است، تحلیل بیش‌ازحد یعنی آن‌قدر یک موضوع را بر روی کاغذ تحلیل کنی که هیچ فرصتی برای عملی کردنش پیش نیاید. حس درونی دقیقاً نقطه مقابل این عمل قرار دارد؛ یعنی تصمیمات را تنها با اتکا به حس درونی بگیری. یافتن تعادل میان این دو موضوع بسیار دشوار است. هیچ‌وقت منتظر لحظه ایده‌آل نباش، در عوض، یک ارزیابی از موقعیت کن و بعد با توجه به حس درونی که داری، به‌سرعت وارد میدان عمل شو.
البته تکیه‌بر حس درونی، به‌تنهایی نمی‌تواند به تو در حل مشکلت کمک کند. عمل بر اساس غریزه محض و بدون دخالت بخش منطقی مغز، تنها مشکلاتت را چند برابر خواهد کرد. بسیاری از کارآفرین‌ها بدون نیاز به غلبه بر ایده‌آل گرایی در کسب‌وکار توانستند به موفقیت‌های عظیمی دست پیدا کنند. اما همین ایده‌آل گرایی متأسفانه باعث به دام انداختن تعداد بی‌شماری از کارآفرین‌های تازه‌کار شده است. با انتخاب رویکرد متعادل و انعطاف‌پذیری بالا، قطعاً احتمال موفقیت بیزینس بالاتر خواهد رفت. در عوض انجام دادن همه کارها به‌صورت هم‌زمان، تمرکز بر هدف می‌تواند تو را به مسیر درست هدایت کند. توسعه مهارت‌هایت و توجه ویژه به پرورش ذهنیت جزئی‌نگر، کارآفرین جوان را بر روی چیزهایی متمرکز می‌کنند که به‌واقع اهمیت دارند.
