زمان زیادی نیست که تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها آغازشده است. در زمانهای قدیم، قتل، غارت، کشتار، تجاوز، بیعدالتی، جنگ، بردهداری، قدرتطلبی و ظلم به مردم بهصورت آشکارا صورت میگرفت. اگر تو یک فرد جاهطلب و ظالم بودی، خیلی راحت نیروهایت را بهقصد کشورگشایی و ساخت امپراتوریهای بزرگ، برای حمله به دیگر کشورها بسیج میکردی.
اما با تکامل و پیشرفت ملتها، این روش برای غارت دیگر کشورها کاربرد چندانی ندارد. توده مردم علیه این تجاوز و تعدی قیام میکنند و بههیچوجه از وطن و ناموس خود دست نمیکشند.
امروزه، ابرقدرتهای جهان نیز میتوانند از متحدانشان با قبول ریسک جنگ هستهای دفاع کنند؛ ریسکی که تو هرگز نباید قبول کنی. بهعلاوه، تو یک خصومتی دیکتاتورگونه با تمام کسانی که بر آنها حکومت کردی، به وجود آوردی. این یعنی افراد وفادار زیادی برای مواقع حیاتی در اختیار نداری.
بنابراین به حرکت درآوردن نیروهایت برای تسخیر دیگر کشورها راه خوبی برای جلب نظر عموم مردم نیست. زیرا همه میدانند، مهم نیست که به چه اندازه بزرگ و قدرتمند باشی، اگر توده ملت مخالف کارهایت باشند، درنهایت سقوط خواهی کرد.
شاید با خود بگویی: «رؤیای برپایی حکومت ظالمانه من به پایان رسیده است.» اما نه، ما در ویتارو مثل همیشه اینجا هستیم تا برای رسیدن به رؤیایت به تو کمک کنیم. راهکار ما، تجارتی سودآور، بیدردسر و تضمینی برای غارت منابع و نیروی انسانی دیگر کشورهاست؛ یعنی تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها
مدیران حال حاضر جهان با دیگر حاکمان ظالم دوران گذشته خود تفاوتی ندارند. کنترل دیگر ملتها، گسترش امپراتوری، انحصار ثروت و دانش، درآمد بیشتر، برتریجویی، دسترسی به منابع طبیعی کشورها و غارت منابع انسانیشان از اهداف آنهاست. آنها در دنیای مدرن، به استراتژی دیگری برای رسیدن به همان نتایج مشابه، منتها بدون اثرات منفی جنگ تمامعیار نیاز دارند.
بهترین استراتژی برای رسیدن به این اهداف این است که سرزمینها و ملتها را بدون اینکه حتی خودشان متوجه شوند، فتح کنیم؛ یعنی از راه ایجاد بدهی.
بدهی یکی از مؤثرترین و نامحسوسترین تاکتیکهای تاریخ امپریالیسم برای برتریجویی است. بدهی اثرش از گلوله قویتر. اما ظاهرش مانند گل رز است.
فرض کنیم تو مالک یک کمپانی بزرگ ساختوساز زیرساختهای شهری هستی. یا میتوانی یک فرد سیاسی بسیار قدرتمندی باشی که سهامدار شرکتهای خصوصی بزرگ است. تفاوتی بین اینها نیست و همه به دنبال برتریجویی، پول و قدرت بیشتر هستند.
اما مسئله اینجاست که کشورهای توسعهیافته نیازی به این زیرساختها برای توسعه ندارند؛ زیرا بدیهی است که آنها توسعهیافته هستند. پس اگر نمیتوانی کسبوکار و تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها را در داخل کشورت توسعه بدی، چطور باید کمپانیات را گسترش بدی و درآمدت را بیشتر کنی؟ پاسخ کشورهای توسعهنیافته یا درحالتوسعه است.
این کشورها تقریباً مشتری ایده آلی برای برپایی امپراتوریات هستند. زیرا این کشورها توسط دیگر اقلیتهای برتریجو، وارد جنگ، کودتا، فساد و بیعدالتی شدهاند. این عوامل منجر به عقبماندگی این کشورها و عدم دسترسی به امکانات اولیهای مانند برق، آب آشامیدنی، جادهها، بیمارستانها، مدرسهها و دانشگاهها شده است.
البته این بدان معنا نیست که تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها در کشورهای توسعهیافته اتفاق نمیافتد. برای مثال تقریباً همه منابع طبیعی استرالیا به همین روش توسط شرکتهای آمریکایی به غارت رفته است. اما در کشورهای توسعهنیافته یا درحالتوسعه کار آسانتری برای برپایی امپراتوری ظالمانهات داری.
تنها کافی است یک گروه مذاکرهکننده به سران این کشورهای فقیر بفرستی، تا با پیشنهادهایی جذاب مانند برطرف کردن تمام مشکلات بالا، به سود چند میلیارد دلاری برسی.
اما این استراتژی چند میلیارد دلاری تو هنوز با یک مشکل اساسی روبرو است. این مشکل اساسی در همان نام این کشورها مشخص است؛ کشورهای توسعهنیافته. این بدان معناست که آنها پول کافی برای پرداخت پروژههای گران تو را ندارند. زیرا، اگر آنها توانایی مالی کافی داشتند، در رده کشورهای توسعهیافته قرار میگرفتند.
اینجاست که بدهی جادوی خود را به نمایش میگذارد. این جادو با ظاهری دوستداشتنی و در قالب «کمک خارجی» وارد عمل میشود. بیشتر مردم بهواسطه رسانههای تبلیغاتی این کمکهای خارجی را یک اقدام بشردوستانه در نظر میگیرند. تصور مردم این است که سران قدرت از روی خیرخواهی به ملتهای فقیرتر جهان کمک میکنند.
بهعنوان مالک یک کمپانی بزرگ ساختوساز، تو باید عاشق این کمکهای خارجی باشی. زیرا آن کشورهایی که توانایی پرداخت سرویسهای تو را ندارند، بهطور ناگهانی و با کمک جادوی بدهی میتوانند از کمکهای خیرخواهانه تو بهرهمند شوند.
بهعنوان یک شخص سیاسی ردهبالا، بدهیهای کلان کشورهای فقیرتر جهان میتواند به تو قدرت بسیار عظیمی بدهد. در تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها هرچه بدهی کشورها به تو بیشتر شود، احتمال پرداختش کمتر میشود. بنابراین تو میتوانی از راههای دیگری طلبت را وصول کنی.
طلبکار بودن تو را در موضع قدرت قرار میدهد. کشورهای بدهکار مجبور هستند به تمام فرمانهای تو گوش کنند. تو میتوانی از آنها بخواهی که در سازمانهای مختلف، مانند سازمان ملل به منافع تو رأی دهند. یا میتوانی پایگاههای نظامی مختلفی را در خاک آنها مستقر کنی، به منابع طبیعی آنها مانند نفت و گاز دسترسی داشته باشی، با گرفتن سود های نامتعارف رباخواری کلانی ترتیب دهی و در کل با توجه به شرایط مختلف، از آنها چیزهای متفاوتی را درخواست کنی.
اگر دقت کرده باشی، تمام امتیازات و منافعی که از بدهکار کردن ملتها به دست میآوری، دقیقاً مشابه تهاجم نظامی به خاک آن کشور است. اما یک تفاوت اساسی دارد. اگر با روش قدیمی جنگ نظامی بهپیش بروی، عموم مردم تو را بهعنوان یک دیکتاتور ظالم میبینند. اما با استفاده از روش مدرن بدهی، جهان تو را بهعنوان یک ناجی میشناسد.
بنابراین همه ما توافق داریم که دفن کردن این ملتها در بدهی، چه جذابیتهای زیادی برای تو میتواند داشته باشد. هر چه قدر که بدهی بیشتر باشد، پول، قدرت، سود و منابع بیشتری نیز بدون هیچ ضرری در اختیارت قرار میگیرد.
اما هنوز برای رسیدن به رویای برپایی حکومت ظالمانه برجهان از طریق تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها یک مسئله دیگر بر سر راهت قرارگرفته. اگر قرار است یک کشور را در چنین بدهیهای کلانی خفه کنی، چطور باید آن کشور یا ملت را فریب دهی که به خواست تو تن دهند؟
پاسخ ساده است، فروشندهها. میگویند بهترین فروشنده کسی است که بتواند خریدار را مجاب کند، خودش تصمیم بر خرید گرفته است. این باید روش تو برای فریب این کشورهای توسعهنیافته مزاحم باشد.
البته این روش آنقدرها که فکر میکنی سخت نیست. کشورهای فقیر در مشکلات بزرگ زیادی قرار دارند؛ گرسنگی، بیسوادی، نبود آب آشامیدنی، عدم وجود برق و گاز و سران فاسدی که تنها به فکر پول و قدرت بیشتر هستند.
برای متقاعد کردن آنها یک گروه متشکل از اقتصاددانها، مهندسها، تحلیلگرها و دیگر متخصصهای مرتبط تشکیل بده. وظیفه این افراد این است که اقتصاد کشور هدف را مطالعه و برای رونق آن کشور برنامهریزی بلندمدت کنند.
برنامهریزی این افراد بیشتر از واقعگرایانهتر بودن، باید متقاعدکنندهتر باشد. هر مقدار که طرح و برنامه خوشبینانهتر باشد، به همان نسبت سران فاسد آن کشور مشتاق قبول کردن پیشنهادهای وسوسهانگیزت هستند. بنابراین بخش زیادی از نقشهات به همین گروه حرفهای مذاکرهکنندهات بستگی دارد. اگر آنها موفق شوند، تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها راه میافتد.
و صدالبته اگر بازهم به درخواست تو پاسخ مثبت ندادند، میتوانی به روش سنتی عمل کنی. جتهایی را در نزدیکی آسمانخراشهای نمادین منفجر کن تا با جریحهدار کردن احساسات مردم، نظر عموم را برای تهاجم نظامی به کشوری دیگر جلب نمایی. یا میتوانی به بهانه یافتن سلاحهای شیمیایی و برای جلوگیری از رخ دادن فجایع جهانی، به کشور هدفت حمله کنی.
جنگ و بدهی دقیقاً یکچیز هستند؛ اما با یک تفاوت اساسی. کسی قرار نیست سرزمینی را اشغال کند.
تاکتیک تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها، از اوایل دهه 70 میلادی رواج پیدا کرد. به نظر ما این روش بسیار مؤثر بوده و دلیلش هم کاملاً مشخص است؛ چرا باید بدهی کشورهای درحالتوسعه به حدود 8 تریلیون دلار در سال 2018 افزایش پیدا کند و همچنان درحالتوسعه بمانند؟
برای چند لحظه به این موضوع فکر کن. ما کاری به سود ربایی که بانکها از این 8 تریلیون دلار دریافت میکنند، نداریم. این سود خودش میتواند چرخ اقتصاد یک کشور را بگرداند. موضوع اصلی اینجاست که، همه این 8 تریلیون دلار بهصورت مستقیم از بانکها به کشورهای فقیرتر جهان منتقل میشود، اما به همان سرعت و بدون هیچ اتفاقی به خود کمپانیها بازمیگردد. آیا این زیبا نیست؟
بنابراین در عمل پول جایی نرفت و در همان کشورهای توسعهیافته باقی ماند. اما با این تفاوت که کشورهای درحالتوسعه بهعنوان بدهکار پولی شناخته میشوند که هرگز دریافت نکردند. بهعلاوه، نگهداری و حفظ این زیرساختهای عظیم نیاز به پول دارد، پس در آینده قرار است پولهای بیشتری نیز به این 8 تریلیون دلار اضافه شود.
و به همین زیبایی که مشاهده میکنی، تنها با اشاره یک انگشت، میلیاردها دلار سود را در کنار فتح کشور هدف و بدون شلیک کردن حتی یک گلوله به دست آوردی. شاید با خود بگویی: «من چطور میتوانم این بلا را بر سر مردم مظلوم و فقیر جهان بیاورم و باوجدانی آسوده سر بر بالین بگذارم؟ نمیشود هم به مردم کمک کرد و هم به ثروت و قدرت فراوان رسید؟»
فقط یکنفس عمیق بکش و فرض کن که یک سرباز هستی. وقتی یک سرباز برای بار اول جان یک انسان را میگیرد، وجدان، اخلاق و حتی موجودیت خودش را مورد سؤال قرار میدهد. اما باگذشت زمان و با کشتن انسانهای بیشتر، نسبت به این عمل بیتفاوت میشود و دیگر بر رویش اثر نمیگذارد. میتوان گفت که او یک سرباز حرفهای شده است.
تو نیز باید یک سرباز حرفهای در این بازی جدید امپریالیسم باشی. پس بنشین، آرام باش و تنها به سود شیرینی که از تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها کسب میکنی، فکر کن.
متشکریم که با همراه بودی. امیدواریم مقاله تجارت پرسود به بردگی کشیدن ملتها به تو کمک کرده باشد. در انتها اگر انتقاد یا پیشنهادی داری، آن را در بخش نظرات همین پست، یا شبکههای اجتماعی ما به آدرس @Vitaroir بفرست. ما وقتی نظراتت را میخوانیم بسیار خوشحال میشویم. این بازخوردها مایه دلگرمی ماست و انگیزهٔ ما را برای رسیدن به هدفمان دوچندان میکند.
این پست دارای 2 نظر است
منابع:
Confessions of an Economic Hit Man https://amzn.to/31Kd2qV
http://tucsoncitizen.com/morgue2/2005/01/17/160183-author-tsunami-aid-may-line-u-s-pockets/
بدهی 8 تریلیون دلار کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه: World Bank 2018
https://www.worldbank.org/en/news/press-release/2019/10/02/debt-stocks-of-developing-countries-rose-to-78-trillion-in-2018-world-bank-international-debt-statistics
War By Other Means https://vimeo.com/16366942
Wikipedia – John Perkins https://en.wikipedia.org/wiki/John_Perkins
Wikipedia – Confessions of an Economic Hit Man https://en.wikipedia.org/wiki/Confessions_of_an_Economic_Hit_Man
Wikipedia – Debt of developing countries https://en.wikipedia.org/wiki/Debt_of_developing_countries
Wikipedia – Kermit Roosevelt Jr. https://en.wikipedia.org/wiki/Kermit_Roosevelt_Jr.
Investopedia – Less-Developed Countries (LDC) https://www.investopedia.com/terms/l/ldc.asp
UN – The UN Least Developed Country category – https://youtu.be/0hFOIVZD0dM
Third World debt https://www.britannica.com/topic/Third-World-debt
24 Countries Face A Debt Crisis https://www.npr.org/sections/goatsandsoda/2018/04/20/604169277/a-debt-crisis-seems-to-have-come-out-of-nowhere
Visuals And Texts: Jake Tron.io
Macroeconomic Developments and Prospects in Low-Income Developing Countries https://www.imf.org/en/Publications/Policy-Papers/Issues/2018/03/22/pp021518macroeconomic-developments-and-prospects-in-lidcs
Low-income country debt: three key trends https://www.odi.org/blogs/10801-low-income-country-debt-three-key-trends
IMF – New Data on Global Debt https://blogs.imf.org/2019/01/02/new-data-on-global-debt/
بدهی در نگاه اقتصاد عددی منفی و مطالبات مثبته اما از منظر حسابداری برعکس عدد بدهی مثبت و مطالبات منفیه
در هر دومورد هم سیستم اجزای خرد رو استثمار میکنه و حداکثر استفاده خودش رو میبره . مورد اول با کمپانی ها چند ملیتی مورد دوم با بانک ها و سیستم های مالی کنترل کننده